رمان هایا پارت ۸
رمان هایا پارت ۸
اروم اروم لباشو بوسیدم کیان دستشو دور کمرم گذاشت
و خشن مشغول مکیدن لبام شد
جاهامنو عوض کرد و محکم کوبیدم به در ....اخی گفتم
که لبمو گازی گرفت و جوووونی گفت
نفس کع کم آوردم دستم تو موهاش
کردمو سرشو به عقب کشیدم ...
سرشو فرو برد ط کردنم و شروع به مکیدن گردنم کرد ....
پوست گردنمو بین لباش گرفت و محکم فشار داد ....اخی گفتم و با دستم به شکمش زدم
خنده ایی آرومی کرد و گفت :
هنوز مونده اخ بکشی ....
دستاشو رو سینه هام گذاشتو و فشار داد .....
خودم پیج تاب میدادم از لذت داشتم دیونه میشدم ...
اروم اروم لباشو بوسیدم کیان دستشو دور کمرم گذاشت
و خشن مشغول مکیدن لبام شد
جاهامنو عوض کرد و محکم کوبیدم به در ....اخی گفتم
که لبمو گازی گرفت و جوووونی گفت
نفس کع کم آوردم دستم تو موهاش
کردمو سرشو به عقب کشیدم ...
سرشو فرو برد ط کردنم و شروع به مکیدن گردنم کرد ....
پوست گردنمو بین لباش گرفت و محکم فشار داد ....اخی گفتم و با دستم به شکمش زدم
خنده ایی آرومی کرد و گفت :
هنوز مونده اخ بکشی ....
دستاشو رو سینه هام گذاشتو و فشار داد .....
خودم پیج تاب میدادم از لذت داشتم دیونه میشدم ...
۳۱.۰k
۲۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.