Part : 1
ویو سولا
امروز با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدلر شدم و رفتم سرویس بهداشتی لباس فرم دانشگاه رو پوشیدم ( عکسش هست )
یه صبحانه خوردم و رفتم دانشگاه ...
( بچه ها سولا انتقالی گرفته بود )
منتظر بودم که استاد منو صدا کنه که برم خودمو معرفی کنم ( بچه ها سولا خواهر یونگی ( شوگا ) هست که به دانشگاه یونگی انتقالی گرفته در جریان باشید )
و با لا خره صدا کرد
٪ عزیزم بیا خودتو معرفی کن
رفتم داخل
( علامت سولا _ اینه خرگوشا )
_ سلام من .. مین سولا هستم خوشبختم
٪ خیله خب برو پیش شاعو بشین
_ چشم
رفتم نشستم و بله اولین زنگ فیزیک بود 😑
به حرفای معلم گوش دادم و زنگ تفریح خورد .... پاشدم رفتم حیاط پیش یونگی
( علامت یونگی ÷ اینه )
÷ سلام خوشگل داداش خوبی ؟
_ سلام داداشی خوبم و تو ؟؟؟
÷ منم خوبم ..... عه کوک سلام ...
( جونگ کوک وارد می شود 🤣 )
( بگذریم خرگوشا علامت کوک & اینه )
& سلام یونگی ... اممم ایشون کی باشن
÷ خواهرمه ☺️
_ سلام من سولا هستم خوشبختم
& سلام منم جونگ کوک هستم همچنین
÷ راستی کوک جین کجاست ؟
& مثل همیشه زنگ بعدی میاد دیگه
÷ ای خدا این بشر چرا اینقدر خودبینه
( زنگ کلاس خورد و جین وارد کلاس شد )
٪ خب .... آقای کیم سوکجین
( علامت جین + اینه )
+ بله استاد ؟
٪ تا الان کجا بودی ؟
+ خونه ..... تو خواب ناز بودم که بیدار شدم
٪ قانعم نکردی و برات غیبت رد میکنم
+ برام مهم نیست ( بی حوصله )
ویو جین
مثل همیشه از خواب نازم بیدار شدم و یونیفرمم رو پوشیدم ( پیش لباس سولا )
و رفتم به اون دانشگاه فاکی 😑
وقتی رسیدم متوجه ی یه دختر جدید شدم که مثل بقیه برام قش و ضعف نمی رفت
تصمیم گرفتم زنگ تفریح با یونگی و کوک و بقیه اعضای اکیپ ( همون اعضای بی تی اس ) بریم حیاط پس به یونگی که پشت سرم بود گفتم
+ پسر ... زنگ تفریح با اکیپ بیرونیم
÷ هیونگ .... من نمی تونم بیام
+ چرااا ؟
( استادشون فهمید و داد زد )
٪ سر کلاس من کسی حق پچ پچ کردنو نداره
جین و یونگی : چچچچچششششممممم
+ زنگ تفریح میگی چرا ها
÷ اوکی
( زنگ تفریح )
+ خب .. خب چرا نمی تونی بیایی ؟؟
÷ چون خواهرم اینجاست
+ مگه خواهرت دانشگاه حرا درس نمی خوند ( داد )
÷ هیونگ اولن داد نزن سرم دومن انتقالی گرفته سومن باید همه جا رو بهش نشون بدم
& هیونگ میشه منم بیام ؟
÷ اوکی بیا
بقیه برای پارت بعدی خرگوشا 🐇✨️🚶🏻♀️
امروز با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدلر شدم و رفتم سرویس بهداشتی لباس فرم دانشگاه رو پوشیدم ( عکسش هست )
یه صبحانه خوردم و رفتم دانشگاه ...
( بچه ها سولا انتقالی گرفته بود )
منتظر بودم که استاد منو صدا کنه که برم خودمو معرفی کنم ( بچه ها سولا خواهر یونگی ( شوگا ) هست که به دانشگاه یونگی انتقالی گرفته در جریان باشید )
و با لا خره صدا کرد
٪ عزیزم بیا خودتو معرفی کن
رفتم داخل
( علامت سولا _ اینه خرگوشا )
_ سلام من .. مین سولا هستم خوشبختم
٪ خیله خب برو پیش شاعو بشین
_ چشم
رفتم نشستم و بله اولین زنگ فیزیک بود 😑
به حرفای معلم گوش دادم و زنگ تفریح خورد .... پاشدم رفتم حیاط پیش یونگی
( علامت یونگی ÷ اینه )
÷ سلام خوشگل داداش خوبی ؟
_ سلام داداشی خوبم و تو ؟؟؟
÷ منم خوبم ..... عه کوک سلام ...
( جونگ کوک وارد می شود 🤣 )
( بگذریم خرگوشا علامت کوک & اینه )
& سلام یونگی ... اممم ایشون کی باشن
÷ خواهرمه ☺️
_ سلام من سولا هستم خوشبختم
& سلام منم جونگ کوک هستم همچنین
÷ راستی کوک جین کجاست ؟
& مثل همیشه زنگ بعدی میاد دیگه
÷ ای خدا این بشر چرا اینقدر خودبینه
( زنگ کلاس خورد و جین وارد کلاس شد )
٪ خب .... آقای کیم سوکجین
( علامت جین + اینه )
+ بله استاد ؟
٪ تا الان کجا بودی ؟
+ خونه ..... تو خواب ناز بودم که بیدار شدم
٪ قانعم نکردی و برات غیبت رد میکنم
+ برام مهم نیست ( بی حوصله )
ویو جین
مثل همیشه از خواب نازم بیدار شدم و یونیفرمم رو پوشیدم ( پیش لباس سولا )
و رفتم به اون دانشگاه فاکی 😑
وقتی رسیدم متوجه ی یه دختر جدید شدم که مثل بقیه برام قش و ضعف نمی رفت
تصمیم گرفتم زنگ تفریح با یونگی و کوک و بقیه اعضای اکیپ ( همون اعضای بی تی اس ) بریم حیاط پس به یونگی که پشت سرم بود گفتم
+ پسر ... زنگ تفریح با اکیپ بیرونیم
÷ هیونگ .... من نمی تونم بیام
+ چرااا ؟
( استادشون فهمید و داد زد )
٪ سر کلاس من کسی حق پچ پچ کردنو نداره
جین و یونگی : چچچچچششششممممم
+ زنگ تفریح میگی چرا ها
÷ اوکی
( زنگ تفریح )
+ خب .. خب چرا نمی تونی بیایی ؟؟
÷ چون خواهرم اینجاست
+ مگه خواهرت دانشگاه حرا درس نمی خوند ( داد )
÷ هیونگ اولن داد نزن سرم دومن انتقالی گرفته سومن باید همه جا رو بهش نشون بدم
& هیونگ میشه منم بیام ؟
÷ اوکی بیا
بقیه برای پارت بعدی خرگوشا 🐇✨️🚶🏻♀️
۵.۶k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.