از دوست معمولی به عشق
pqrt ¹¹
.
ته ویو
دست سرد لونا رو گرفتم ..
ته: عشقم خواهش میکنم بهوش بیا قول میدم بیشتر مواظبت باشم ..تقصیر منه ..با گریه
۴ ماه بعد
راوی ویو
۴ ماه گذشت هروز ته به پیش معشوقه اش میرفت و هر سری بهخودش و لونا یادآوری میکرد که تقصیر ته هست ولی اینا فقط یک مقصر داره اونم کسی نیست جز جئون جونگ کوک دومین مافیای کره که ادعا میکنه از ته برتره ولی خب ته اولین مافیا کره هس پس قدرتش بیشتره ....البته این داستان هیچ نقش منفی نداره( دارم باحالش میکنم نه؟😭🤣)
.
.
البته بین این ماجرا ها از قبل یه اتفاقی نیز افتاده بود...
.
.
...
میریم به ۲۵سال قبل موقعی که هنوز لونا به دنیا نیامده بود.....
راوی ویو..
پدر و مادر لونا اولین فرزند خود را به دنیا میارن به نام ( فامیلی لونا چی بود؟🥲💔حالا من مثلا میزارم پارک) پارک جونگ کوک رو به دنیا میارن ..با خوشحالی به کوک کوچولوشون نگاه میکردن که ناگهان صدای تیر و تفنگ اومد درسته پدر لونا هم مافیا بود هم رئیس شرکت سامسونگ کلی دشمن داشت به معشوقه و بچش نگاهی انداخت به عشقش دستور داد بچه رو به پرورشگاه بده تا صدمه ای نبینه کوک تازه بدنیا اومده رو پرورشگاه بردن بعد از حمله ای که دشمن پدر لونا و کوک به عمارتشون کردن پدر و مادر لونا و کوک به عمارت دیگه نقل مکان کردن و همون موقع یاد تک پسرشون افتادن به سمت پرورشگاه رفتن ولی با دیدن علامتی که زده اینجا قراره تخریب شه از شدت شوک و ناراحتی به خانه خود برگشتن بعد کلی تحقیق پدر لونا و کوک هیچ اطلاعاتی بدست نیاورد و افسرده تر از همیشه به مادر لونا گفت که دوباره بچه دار شیم بعد از ۱ سال اسم دختر کوچولوشون رو لونا گذاشتن..به معنای ماه..
..برمیگردیم زمان حال
.
.
ته ویو
ایندفه بعد از ۴ ماه دوباره به بیمارستان رفتم دکترا گفتن امیدی نیست ولی من میدونم لونا کوچولوم زندس ..رفتم دوباره دست لونا رو فشردم و حرف های همیشگیم رو گفتم ...
...
بعد از نیم ساعت صحبت میخواستم خدافظی کنم ..که با تکون خوردن دستش جا خوردم......
...
خماری...حال کردین چه ادمین خوفی دارین؟🥲🫂🫀
.
ته ویو
دست سرد لونا رو گرفتم ..
ته: عشقم خواهش میکنم بهوش بیا قول میدم بیشتر مواظبت باشم ..تقصیر منه ..با گریه
۴ ماه بعد
راوی ویو
۴ ماه گذشت هروز ته به پیش معشوقه اش میرفت و هر سری بهخودش و لونا یادآوری میکرد که تقصیر ته هست ولی اینا فقط یک مقصر داره اونم کسی نیست جز جئون جونگ کوک دومین مافیای کره که ادعا میکنه از ته برتره ولی خب ته اولین مافیا کره هس پس قدرتش بیشتره ....البته این داستان هیچ نقش منفی نداره( دارم باحالش میکنم نه؟😭🤣)
.
.
البته بین این ماجرا ها از قبل یه اتفاقی نیز افتاده بود...
.
.
...
میریم به ۲۵سال قبل موقعی که هنوز لونا به دنیا نیامده بود.....
راوی ویو..
پدر و مادر لونا اولین فرزند خود را به دنیا میارن به نام ( فامیلی لونا چی بود؟🥲💔حالا من مثلا میزارم پارک) پارک جونگ کوک رو به دنیا میارن ..با خوشحالی به کوک کوچولوشون نگاه میکردن که ناگهان صدای تیر و تفنگ اومد درسته پدر لونا هم مافیا بود هم رئیس شرکت سامسونگ کلی دشمن داشت به معشوقه و بچش نگاهی انداخت به عشقش دستور داد بچه رو به پرورشگاه بده تا صدمه ای نبینه کوک تازه بدنیا اومده رو پرورشگاه بردن بعد از حمله ای که دشمن پدر لونا و کوک به عمارتشون کردن پدر و مادر لونا و کوک به عمارت دیگه نقل مکان کردن و همون موقع یاد تک پسرشون افتادن به سمت پرورشگاه رفتن ولی با دیدن علامتی که زده اینجا قراره تخریب شه از شدت شوک و ناراحتی به خانه خود برگشتن بعد کلی تحقیق پدر لونا و کوک هیچ اطلاعاتی بدست نیاورد و افسرده تر از همیشه به مادر لونا گفت که دوباره بچه دار شیم بعد از ۱ سال اسم دختر کوچولوشون رو لونا گذاشتن..به معنای ماه..
..برمیگردیم زمان حال
.
.
ته ویو
ایندفه بعد از ۴ ماه دوباره به بیمارستان رفتم دکترا گفتن امیدی نیست ولی من میدونم لونا کوچولوم زندس ..رفتم دوباره دست لونا رو فشردم و حرف های همیشگیم رو گفتم ...
...
بعد از نیم ساعت صحبت میخواستم خدافظی کنم ..که با تکون خوردن دستش جا خوردم......
...
خماری...حال کردین چه ادمین خوفی دارین؟🥲🫂🫀
۲.۸k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.