ایستگاه باران پارت ۱۰
بعد ۱۰ دیقه رسیدیم خونشون خونه ی تهیونگ خونه پدرمادرش نرفت در حیاط وا شد ماشین رفت تو
خونه نبود ک قصر بود انگاری بعد اینکه بهم زدیم اینحارو خریده بود همینطور از پشت شیشه محو زیبایی خونه بودم ک ماشین ایستاد جونگ کوک گفت پیاده شید ا/ت شی حواست به دادش من باشه چیزی لازم داشتید بهم زنگ بزنید دکتر چیزی از دارو نگفت؟ +چرا اینو داد ورقو از کیفم در اوردم و دادم بهش ~اوکی من اینارو میگیرم پس فردا مامانم میاد اون وقت میتونی بری +اها باشه ممنونم پیاده شدم و از اون یکی در کمک کردم تهیونگ پیاده شد بعدش خدافظی کردیم و کوک رفت اروم از ۳ تا پله ی جلوی در رفتیم بالا درو وا کرد رفتیم تو چراغا رو ک روشن کرد تازه زیبایی اصلی خونه دیده شد سکوت عمیقی خونه رو گرفته بود ک تهیونگ سکوت و شکست _ا/ت شی ممنونم ک پیشم موندی +حیحی مح کاری نکردم که _جبران میکنم وقتی خواستی زایمان کنی کلا خودم پیشت میمونم تازه اون موقع یختم اب شده دیگ خجالت نمیکشی من میرم طبقه بالا لباسامو عوض کنم +گفتم منم میام _ها؟ + کوفت منحرف از پله ها میوفتی _اها باشه(با خنده) رفتیم بالا من با بدختی دشوری رو پیدا کردم رفتم و اومدم پایین نشستم رو مبل دوستم جسیکا زنگ زد بهم جسیکا بهترین دوستم بود و منم بهترین دوست اون بودم تو کافه ک کار میکردم مال اون بود باباش برا اینکه حوصله ی جسیکار سر نره زده بود همون روز اول ک رفتم شدیم بهترین دوستای هم از همچیز همم خبر داشتیم انگار ۱ روح بودیم در دو بدن (علامت جسیکا تا اخر وانشات×)
+سلام چطوری ×سلام دو روزه کجایی دلم برات تنگ شده پدصگگ +داستان داره بهت میگم ×همین الان بگو +نه نمیشه طولانیه باید ببینمت × مردمم از فضولی کجا بیام؟ + تا ۱۰ دیقه دیگ بهت خبر میدم ×باش زودباش فقط +باشه باشه اروم باش کره خر ×منتظرم عن تیکه خانوم خدافظ +اودافس عنونه .
صدای تهیونگو شنید دیم اومده پایین از صداش ترسیدم یدفعه بلند شدم گفت به کی فحش میدادی گفتم دوستم بود گفت اینارو از کی یاد گرفتی اومد نشست پیشم ( ویو تهیونگ) لباسامو عوض کردم ا/ت رو صدا نکردم تا الان هم خیلی اذیتش کردم خودم رفتم پایین نشستم پیشش طبق عادتی ک داشت گفت +تهیونگااا _هومم چی میخوام +چیزه میشهه _چیه +میشه دوستم بیاد اینجا پیشم _نه +عاا چرااا؟ _مزاحم کارمون میشه +دااا مگ میخوایم چیکار کنیم _هیچی شوخی کردم بگو بیاد +وایی واقن _اره از خوشحالی پرید بغلم که به خودش اومد گفت چیزه من میرم براش لوکیشن بفرسم گوشی رو برداشت زنگ زد بهش +جسیکا لوکیشن دادم پاشو بیا ×وایی اومدم اومدمم +نمیری فضول خدافس گوشی رو قطع کرد _ا/ت شیی+هومم _یچیزی بگم + چیه _مامانم اومد تو نمیری +ها چرا _چونکه میمونی پیش من از مامانم خجالت میکشم بخواد کارامو انجام بده +آه باشه _راستی اون روز با اون پسره قرار داشتی؟ +عا نه چطور _پس اون اونجا چیکار میکرد +ها من نمیدونم فقط حواست به خودت باشه وقتی دیدتت اگ بفهمه ما باهمیم بسیار بسیار تخمی میشه _یا ا/ت شیی این کلمه هارو از کجا یاد گرفتی +داا یاد گرفتم دیگ _عا حتما تو بار اره؟+هومم اره _اره؟ +عا نه نه من تو بار چیکار دارم اصن بار چیه _بچه بازی در نیار +خنده
...
بقیش دیگ بستگی داره به شرطا
۱۵ تا لایک
۵تا کامنت
۵ تا فالور
بابت غلط املایی ها پوزش میخواهم هععب
کامنتتتتت لااایککک فالووووو
شرطا برسه نرسه پارتای بعدی پنجشنبه://
🗽🌊💜
خونه نبود ک قصر بود انگاری بعد اینکه بهم زدیم اینحارو خریده بود همینطور از پشت شیشه محو زیبایی خونه بودم ک ماشین ایستاد جونگ کوک گفت پیاده شید ا/ت شی حواست به دادش من باشه چیزی لازم داشتید بهم زنگ بزنید دکتر چیزی از دارو نگفت؟ +چرا اینو داد ورقو از کیفم در اوردم و دادم بهش ~اوکی من اینارو میگیرم پس فردا مامانم میاد اون وقت میتونی بری +اها باشه ممنونم پیاده شدم و از اون یکی در کمک کردم تهیونگ پیاده شد بعدش خدافظی کردیم و کوک رفت اروم از ۳ تا پله ی جلوی در رفتیم بالا درو وا کرد رفتیم تو چراغا رو ک روشن کرد تازه زیبایی اصلی خونه دیده شد سکوت عمیقی خونه رو گرفته بود ک تهیونگ سکوت و شکست _ا/ت شی ممنونم ک پیشم موندی +حیحی مح کاری نکردم که _جبران میکنم وقتی خواستی زایمان کنی کلا خودم پیشت میمونم تازه اون موقع یختم اب شده دیگ خجالت نمیکشی من میرم طبقه بالا لباسامو عوض کنم +گفتم منم میام _ها؟ + کوفت منحرف از پله ها میوفتی _اها باشه(با خنده) رفتیم بالا من با بدختی دشوری رو پیدا کردم رفتم و اومدم پایین نشستم رو مبل دوستم جسیکا زنگ زد بهم جسیکا بهترین دوستم بود و منم بهترین دوست اون بودم تو کافه ک کار میکردم مال اون بود باباش برا اینکه حوصله ی جسیکار سر نره زده بود همون روز اول ک رفتم شدیم بهترین دوستای هم از همچیز همم خبر داشتیم انگار ۱ روح بودیم در دو بدن (علامت جسیکا تا اخر وانشات×)
+سلام چطوری ×سلام دو روزه کجایی دلم برات تنگ شده پدصگگ +داستان داره بهت میگم ×همین الان بگو +نه نمیشه طولانیه باید ببینمت × مردمم از فضولی کجا بیام؟ + تا ۱۰ دیقه دیگ بهت خبر میدم ×باش زودباش فقط +باشه باشه اروم باش کره خر ×منتظرم عن تیکه خانوم خدافظ +اودافس عنونه .
صدای تهیونگو شنید دیم اومده پایین از صداش ترسیدم یدفعه بلند شدم گفت به کی فحش میدادی گفتم دوستم بود گفت اینارو از کی یاد گرفتی اومد نشست پیشم ( ویو تهیونگ) لباسامو عوض کردم ا/ت رو صدا نکردم تا الان هم خیلی اذیتش کردم خودم رفتم پایین نشستم پیشش طبق عادتی ک داشت گفت +تهیونگااا _هومم چی میخوام +چیزه میشهه _چیه +میشه دوستم بیاد اینجا پیشم _نه +عاا چرااا؟ _مزاحم کارمون میشه +دااا مگ میخوایم چیکار کنیم _هیچی شوخی کردم بگو بیاد +وایی واقن _اره از خوشحالی پرید بغلم که به خودش اومد گفت چیزه من میرم براش لوکیشن بفرسم گوشی رو برداشت زنگ زد بهش +جسیکا لوکیشن دادم پاشو بیا ×وایی اومدم اومدمم +نمیری فضول خدافس گوشی رو قطع کرد _ا/ت شیی+هومم _یچیزی بگم + چیه _مامانم اومد تو نمیری +ها چرا _چونکه میمونی پیش من از مامانم خجالت میکشم بخواد کارامو انجام بده +آه باشه _راستی اون روز با اون پسره قرار داشتی؟ +عا نه چطور _پس اون اونجا چیکار میکرد +ها من نمیدونم فقط حواست به خودت باشه وقتی دیدتت اگ بفهمه ما باهمیم بسیار بسیار تخمی میشه _یا ا/ت شیی این کلمه هارو از کجا یاد گرفتی +داا یاد گرفتم دیگ _عا حتما تو بار اره؟+هومم اره _اره؟ +عا نه نه من تو بار چیکار دارم اصن بار چیه _بچه بازی در نیار +خنده
...
بقیش دیگ بستگی داره به شرطا
۱۵ تا لایک
۵تا کامنت
۵ تا فالور
بابت غلط املایی ها پوزش میخواهم هععب
کامنتتتتت لااایککک فالووووو
شرطا برسه نرسه پارتای بعدی پنجشنبه://
🗽🌊💜
۲۱.۴k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.