عشق ناتمام
پارت ۱۶
ک : ا/ت سوار شو بریم خونه لباسمون رو عوض کنیم بریم پارتی
ت : باشه
نیم ساعت بعد
ادمین ☆
کوک رفت از بیرون پیتزا سفارش داد تا بخورن و بعد از خوردن رفتن و لباس پوشیدن کوک زود تر لباسش رو پوشید و منتظر ا/ت بود تا بیاد
ک : ا/ت بدو الان دیر میرسیم
ت : از تو اتاق داد زد و گفت الان میام
ک : کوک بدو
ت : رفتم شام خوردم و بعد رفتم حموم از حموم اومدم مو هام رو خوشک کردن رفتم لباسم رو پوشیدم گوشواره هام رو انداختم کیفم رو برداشت و یه ارایش کیوت کردم و اومدم پایین
ت : بریم کوک
ک : وقتی ا/ت اومد پایین خیلی زیبا شده بود
ت : الو کوک بریم
ک : باشه
ت : وایسا کفشم رو بپوشم .
ت : آی با این لباس نمی تونم کفش بپوشم
ک : رفتم و کفش ها رو کردم تو پای ا/ت
ت : خوب بریم آمادم
ک : رفتم ماشین رو روشن کردم و به ا/ت کمک کردم سوار ماشین بشه
۱ ساعت بعد
ت : وقتی رفتم تو همه داشتن به من نگاه میکردن
ک : همه داشتن به ا/ت نگاه میکردن یعنی چی
ک : کتم رو درآوردم و انداخت رو شونه های ا/ت
ت : کوک کتش رو درآورد و انداخت رو شونه هام مثله اینکه خیلی حسودیش گل کرده بود
ت : دستش رو انداخت دور کمرم و گفت عشقم بریم بشینیم
ت : منم گفتم باشه
ک : رفتم و نشستم ا/ت هم سمت راست من نشست
۲ دقیقه بعد
ت : یه نفر اومد جلو کوک و گفت
لینا : ددی دلت میخواد تنها باشیم
ت : حرصم گرفت و از حرصم بلند شدم و نشستم رو پاهای کوک
ک : ا/ت حسودی کرد و اومد نشست رو پاهای من منم گفتم
ک : نه لینا من یه نفر دیگه رو دارم ( خطاب به ا/ت )
لینا : باشه ددی
لینا : این دختره بیریخت فکر کرده کی که رو پاهای ددی منم میشینه من باید بشینم
لینا : امشب قراره یه عروسک داشته باشی داداش
مین هو : خوبه آبجی خودمی شیطون
لینا : پس چی ( پوزخند )
ت : به خودم اومدم و دیدم رو پاهای کوک نشستم تا اومدم بلند بشم
ت : کوک دستم رو گرفت و به سمت خودش کشید و آروم توی گوشم گفت کجا بیبی گرل
ت : ولم کن کوک میخوام بر سرویس
ک : باشه بیبی
ت : بدو بدو به سمت دستشویی رفتم و دستام رو شستم
ت : تا اومدم برم چند تا مرد جلوم رو گرفتن و .....
پایان
امیدوارم دوست داشته باشید ♡
لایک و کامنت یادت نره کیوت ♡
ک : ا/ت سوار شو بریم خونه لباسمون رو عوض کنیم بریم پارتی
ت : باشه
نیم ساعت بعد
ادمین ☆
کوک رفت از بیرون پیتزا سفارش داد تا بخورن و بعد از خوردن رفتن و لباس پوشیدن کوک زود تر لباسش رو پوشید و منتظر ا/ت بود تا بیاد
ک : ا/ت بدو الان دیر میرسیم
ت : از تو اتاق داد زد و گفت الان میام
ک : کوک بدو
ت : رفتم شام خوردم و بعد رفتم حموم از حموم اومدم مو هام رو خوشک کردن رفتم لباسم رو پوشیدم گوشواره هام رو انداختم کیفم رو برداشت و یه ارایش کیوت کردم و اومدم پایین
ت : بریم کوک
ک : وقتی ا/ت اومد پایین خیلی زیبا شده بود
ت : الو کوک بریم
ک : باشه
ت : وایسا کفشم رو بپوشم .
ت : آی با این لباس نمی تونم کفش بپوشم
ک : رفتم و کفش ها رو کردم تو پای ا/ت
ت : خوب بریم آمادم
ک : رفتم ماشین رو روشن کردم و به ا/ت کمک کردم سوار ماشین بشه
۱ ساعت بعد
ت : وقتی رفتم تو همه داشتن به من نگاه میکردن
ک : همه داشتن به ا/ت نگاه میکردن یعنی چی
ک : کتم رو درآوردم و انداخت رو شونه های ا/ت
ت : کوک کتش رو درآورد و انداخت رو شونه هام مثله اینکه خیلی حسودیش گل کرده بود
ت : دستش رو انداخت دور کمرم و گفت عشقم بریم بشینیم
ت : منم گفتم باشه
ک : رفتم و نشستم ا/ت هم سمت راست من نشست
۲ دقیقه بعد
ت : یه نفر اومد جلو کوک و گفت
لینا : ددی دلت میخواد تنها باشیم
ت : حرصم گرفت و از حرصم بلند شدم و نشستم رو پاهای کوک
ک : ا/ت حسودی کرد و اومد نشست رو پاهای من منم گفتم
ک : نه لینا من یه نفر دیگه رو دارم ( خطاب به ا/ت )
لینا : باشه ددی
لینا : این دختره بیریخت فکر کرده کی که رو پاهای ددی منم میشینه من باید بشینم
لینا : امشب قراره یه عروسک داشته باشی داداش
مین هو : خوبه آبجی خودمی شیطون
لینا : پس چی ( پوزخند )
ت : به خودم اومدم و دیدم رو پاهای کوک نشستم تا اومدم بلند بشم
ت : کوک دستم رو گرفت و به سمت خودش کشید و آروم توی گوشم گفت کجا بیبی گرل
ت : ولم کن کوک میخوام بر سرویس
ک : باشه بیبی
ت : بدو بدو به سمت دستشویی رفتم و دستام رو شستم
ت : تا اومدم برم چند تا مرد جلوم رو گرفتن و .....
پایان
امیدوارم دوست داشته باشید ♡
لایک و کامنت یادت نره کیوت ♡
۳۸.۵k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.