چند پارتی جونگکوک ²
+(همینجوری داشت میم*لید که نالم در اومد)
+ عاحح
_ ( پوزخند)
= مامان چیزی شده؟!!
+ نه عزیزم غذاتو بخور ( لبخند ضایع)
= باشه
+( زدم به پاش که ولم کنه)
_ باشه خانم جئون بزاریم بریم اتاق (طوری که فقط ا.ت بشنوه با پوزخند)
+( چشم غره)
پرش زمانی به ۲۰ مین بعد
+( شامو خوردیم، میزو جمع کردیم، ظرفا رو گذاشتم تو ماشین ظرفشویی)
_ خب دیگه بریم بخوابیم
+( به جونگکوک نگا کردم دیدم داره خمار نگام میکنه و با پرسینگ لبش بازی میکنه)
+ عاامم.....
= نهه بابایی بیا بشینیم فیلم ببینیم
_ اخه...الان که نمیشه پرنسس بابا ( ذهنم: اوفففف اخه بچه الان وقته فیلم دیدنه ف*ک)
= نههه من الان میخوام
_ خب بزاریم برا فردا...بابایی الان خستس
= نه تروخدااا...مامان تو یه چیزی بگوووو
+ عشقم بیا دیگه یه فیلمه
= تروخداا
_ اوفففف باشه
= اخجونن ( دویید رفت تلویزیون)
+( داشتم میرفتم پیش یونا که دیدم جونگکوک از کمرم گرفت و سمت خودش کشید)
_ بیبی فک نکن از دستم فرار کردیاا امشب قراره خیلی خوب به ف *ک بری( پوزخند و دستشو رو کمر لخت ا.ت حرکت میداد)
+ ( یه ذره ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم)
+ باشه باشه ( دستشو از دور کمرم ازاد کردم و رفتم پیش یونا، جونگکوکم پشت سرم اومد رفتیم فیلمو گذاشتیم ژانرش کمدی بود)
_ خب یونا بیا پیش بابایی
= نه من میخوام پیش مامانی بشینممم برو کنار
_ نه من میخوام بشینم
= نهههه من میخوامممم
_ ن...........
+ عههه بسه اصلا من وسطتون میشینم( نشستیم که وسطای فیلم بود جونگکوک دستشو گذاشت رو رون پای لختم و حرکت میداد و با انگشت اشارش رون پامو قلقلک میداد که یه ذره تو جام تکون خورم)
= مامان
+ جانم؟
= شیر میخوام
+ امم...بیا بغلم بدم ( یونا رو گرفتم بغلم و لباسمو دادم بالا و همچنین سوت*نمو، يونا هم شروع کرد به مکیدن ن*پلام، به جونگکوک نگاه کردم دیدم داره چپ چپ نگام میکنه)
+ چیه؟( اروم)
_ چرا به یونا میدی به من نمیدی؟( اروم)
+ جونگکوک ینی چی، یونا بچس شیر لازم داره ( اروم)
_ ینی چی خوو منم شوهرتم منم میخوام ( اروم)
+ ( همینجوری داشتم نگاش میکردم ( واییییی خداا)
+ عزیزم سیر شدی؟
= اوهوم
+( لبخند)
_( اخم کوچولو)
+( یونا رو گذاشتم رو مبل، دوباره مشغول دیدن فیلم بودیم که جونگکوک....)
ادامه دارد........
+ عاحح
_ ( پوزخند)
= مامان چیزی شده؟!!
+ نه عزیزم غذاتو بخور ( لبخند ضایع)
= باشه
+( زدم به پاش که ولم کنه)
_ باشه خانم جئون بزاریم بریم اتاق (طوری که فقط ا.ت بشنوه با پوزخند)
+( چشم غره)
پرش زمانی به ۲۰ مین بعد
+( شامو خوردیم، میزو جمع کردیم، ظرفا رو گذاشتم تو ماشین ظرفشویی)
_ خب دیگه بریم بخوابیم
+( به جونگکوک نگا کردم دیدم داره خمار نگام میکنه و با پرسینگ لبش بازی میکنه)
+ عاامم.....
= نهه بابایی بیا بشینیم فیلم ببینیم
_ اخه...الان که نمیشه پرنسس بابا ( ذهنم: اوفففف اخه بچه الان وقته فیلم دیدنه ف*ک)
= نههه من الان میخوام
_ خب بزاریم برا فردا...بابایی الان خستس
= نه تروخدااا...مامان تو یه چیزی بگوووو
+ عشقم بیا دیگه یه فیلمه
= تروخداا
_ اوفففف باشه
= اخجونن ( دویید رفت تلویزیون)
+( داشتم میرفتم پیش یونا که دیدم جونگکوک از کمرم گرفت و سمت خودش کشید)
_ بیبی فک نکن از دستم فرار کردیاا امشب قراره خیلی خوب به ف *ک بری( پوزخند و دستشو رو کمر لخت ا.ت حرکت میداد)
+ ( یه ذره ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم)
+ باشه باشه ( دستشو از دور کمرم ازاد کردم و رفتم پیش یونا، جونگکوکم پشت سرم اومد رفتیم فیلمو گذاشتیم ژانرش کمدی بود)
_ خب یونا بیا پیش بابایی
= نه من میخوام پیش مامانی بشینممم برو کنار
_ نه من میخوام بشینم
= نهههه من میخوامممم
_ ن...........
+ عههه بسه اصلا من وسطتون میشینم( نشستیم که وسطای فیلم بود جونگکوک دستشو گذاشت رو رون پای لختم و حرکت میداد و با انگشت اشارش رون پامو قلقلک میداد که یه ذره تو جام تکون خورم)
= مامان
+ جانم؟
= شیر میخوام
+ امم...بیا بغلم بدم ( یونا رو گرفتم بغلم و لباسمو دادم بالا و همچنین سوت*نمو، يونا هم شروع کرد به مکیدن ن*پلام، به جونگکوک نگاه کردم دیدم داره چپ چپ نگام میکنه)
+ چیه؟( اروم)
_ چرا به یونا میدی به من نمیدی؟( اروم)
+ جونگکوک ینی چی، یونا بچس شیر لازم داره ( اروم)
_ ینی چی خوو منم شوهرتم منم میخوام ( اروم)
+ ( همینجوری داشتم نگاش میکردم ( واییییی خداا)
+ عزیزم سیر شدی؟
= اوهوم
+( لبخند)
_( اخم کوچولو)
+( یونا رو گذاشتم رو مبل، دوباره مشغول دیدن فیلم بودیم که جونگکوک....)
ادامه دارد........
۷.۱k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.