تپش قلب پارت ۱۷
اومد نزدیکم شد و کمرمو گرفت و دماغشو به دماغم مالید و لیس زد کوک:خیلی دوست دارم من:منم دوست دارم دوتا دستامو دور گردنش حلقه کردم همون موقع لباشو گذاشت رو لبام و لبامو خیس کرد لباهمو با زبونمون خیس کردیم و لبامو گاز میگرفت لبامو با لباش گرفت و میکشید لبامو احاطه کرد منم همراهیش میکردم دوتا دستامو رو صورتش گذاشتم تند تند عمل میکردم منم همینطور برد عقب چسبوندم به دیوار و بیشتر میکرد زبونمو خودش با دندونش گرفت و زبونشو به زبونم میمالید قشنگ و حرکت میداد آب دهنمون لبامونو خیس خیس کرده بود دیگه جدا شدیم لبامونو بهم مالیدیم کوک:خیلی خوشمزه و نرمه لبات وقتی خیسشون میکنی انگار قراره عسل تولید کنه چرا تو سرتا پا شیرینی انقدر که میخوام بخورمت از الان میگم تو تک تک اضای بدنت مال منه همش من:همش کوک:همش دوباره زبونشو کشید دیگه جدا شدیم همون موقع گوشیم زنگ خورد من:من جواب میدم رفتم دیدم دوست قدیمیم سومالیا بود اونم مثل من کره ای بود من:الووو سومالیا واییی دختره دلم برات تنگ شده بود چی شده یادی از ما کردی عر نگو که داری میای کره اومدی کجایی الان خونت باشه بیا آدرس میدم بیای باشه وایی خیلی خوشحالم کردی خیله خوب بای بعد قطع کردم کوک:کی بود من:دوستم سومالیا که اونجا باهاش دوست شدم اومده اینجا قراره بیاد کوک:آه خیله خوب ولی خوب خوشحالت کرده من:خوب دوستمه دلم براش تنگ شده بود کوک:اوخی خیله خوب بیب آدرس خونه رو بهش دادم
۶.۹k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.