مافیای من
مافیای من
پارت۱
ویو ات:
از تخت خواب بعد از چند قرن دل کندم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم که صورتم رو بشورم و کارام رو بکنم که گوشی زنگ خورد گوشیو رو برداشتم دیدم لیاس اهمیت ندادم و رفتم که کارام رو بکنم.
۲٠دقیقه بعد*
رفتم لباسام رو عوض کردم یه لباس مشکی با شلوار مشکی پوشیدم(عکسش رو میزارم) و از پله ها رفتم پایین که با داداش الاغم روبه رو شدم(من نمیتونم دو دقیقه با ادب باشم😂)
هان: سلام میمون درختی(خنده)
ات: سلام الاغ چهار پا
هان: بیشعور
ات: خودتی
هان: نه تویی
ات: نه تویی
هان: نه تویی
(افسانه ها میگن که این دوتا هنوز به کارشون ادامه دادن)
۲ مین بعد*
ات: نه تویی
هان: باشههههه منم
ات: عه خون دماغ شدی که
هان: چییییی(نگران)
ات: وقتی میگم الاغی بگو اره اسکلت کردم
هان: بیشعور
ات: داداشی بسه دیگه(وقتی از داداشم پول میخوام🤣)
هان: اصلا من رفتم بیرون صبحانه برایت اماده کرده ام برو بخور میمون درختی
ات: هان تو ادم نمیشی فکر کنم ده بار گفتم نگو برایت اماده کرده ام راحت بگو برات اماده کردم
هان: باشه من برم بای
ات: بای
_________________
شرطا:
لایک: ۱0
کامنت: ۱۰
پارت۱
ویو ات:
از تخت خواب بعد از چند قرن دل کندم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم که صورتم رو بشورم و کارام رو بکنم که گوشی زنگ خورد گوشیو رو برداشتم دیدم لیاس اهمیت ندادم و رفتم که کارام رو بکنم.
۲٠دقیقه بعد*
رفتم لباسام رو عوض کردم یه لباس مشکی با شلوار مشکی پوشیدم(عکسش رو میزارم) و از پله ها رفتم پایین که با داداش الاغم روبه رو شدم(من نمیتونم دو دقیقه با ادب باشم😂)
هان: سلام میمون درختی(خنده)
ات: سلام الاغ چهار پا
هان: بیشعور
ات: خودتی
هان: نه تویی
ات: نه تویی
هان: نه تویی
(افسانه ها میگن که این دوتا هنوز به کارشون ادامه دادن)
۲ مین بعد*
ات: نه تویی
هان: باشههههه منم
ات: عه خون دماغ شدی که
هان: چییییی(نگران)
ات: وقتی میگم الاغی بگو اره اسکلت کردم
هان: بیشعور
ات: داداشی بسه دیگه(وقتی از داداشم پول میخوام🤣)
هان: اصلا من رفتم بیرون صبحانه برایت اماده کرده ام برو بخور میمون درختی
ات: هان تو ادم نمیشی فکر کنم ده بار گفتم نگو برایت اماده کرده ام راحت بگو برات اماده کردم
هان: باشه من برم بای
ات: بای
_________________
شرطا:
لایک: ۱0
کامنت: ۱۰
۲.۳k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.