وداع امام حسین(ع)
#وداع_امام _حسین(ع)
« در روز عاشـورا امام حسین ـ علیهالسلام ـ بعد از شهادت یاران و نزدیکان و فرزندانش دو وداع داشت:
← ✳ ️ وداع عام:
چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعه وجود او هستند، از آن وداع جمیع موجودات از هم گسیخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادی از عرش ندا کرد:
«الا ایّتها الامةُ المتحیرةُ الظالمةُ بَعد نبیّها (و در روایتی: القاتلهُ عترة نبیّها (و در روایتی: القاتلةُ عترة نبیّها) لا وفقکم الله لاضحی و لا فطرٍ»؛
«ای امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پیامبر و ای کشندگان آنها، خداوند شما را از عید اضحی و فطر محروم کند».
← ✳ ️ وداع خاص:
که با خواص خود داشت که از تتبع اخبار معلوم میشود، چند مرتبه بوده است:
←←❇ ️ اول:
وداع با اهـل حـرم محتـرم خود:
علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که « چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهلبیت خود را دید که روی زمین افتادهاند و بیکس و تنها مانده است »، متوجه خیمهها شد.
«و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه [۱]و یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، علیکنّ منیالسلام»؛
« اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای امکلثوم خداحافظ ».
زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمهها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند.
حضرت یکیک را سفارش میفرمود که دلها را آتش میزد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید.
حضرت فرمود: « ای خواهر! گویا میبینم که در این نزدیکی مثل بندگان و کنیزان اسیر کرده، در جلو اسبها میدوانند و عذاب میکنند، که اهل حرم صدا به گریه و ناله بلند کردند، آن حضرت ایشان را ساکت گردانید»،
و امر به شکیبایی نمود، روانه میدان شد.
←←❇ ️ دوم: وداع خاص با حضرت سکینـه مظلومه بود...
←←❇ ️ سوم: وداع با رقیـه صغیره بود.
←←❇ ️ چهارم: وداع با علیـی اصغر بود.
←←❇ ️ پنجم: وداع با زیـنب خاتون بود.
←← روایتی در سحاب رحمت چنانکه روایت شده :
بعد از وداع عمومی با اهل حرم حضـرت زیـنب (علیهاسلام) را طلبید و به او وصیت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبـر فرمود.
حضرت اباعبدالله (ع) ، ذوالجناح را طلبید و سوار شد که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه میآید، نگاه کرد دید زینب با پای برهنه میآید و میگوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم.
حضرت ایستاد.
زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت میباشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دستها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید.
←← روایتی در تذکرة الشهداء در کتاب «تذکرة الشهداء» آمده است: چون امام حسین ـ علیهالسلام ـ چند قدمی از خیمهها دور شد،
حضرت زینب ـ سلاماللهعلیها ـ از خیمه بیرون آمد و صدا زد:
«برادرم! لحظهای درنگ کن تا وصیت مادرم فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ را نسبت به تو بهجا آورم؛ امام توقف کرد و فرمود: آن وصیت چیست؟
حضـرت زینـب ـ سلاماللهعلیها ـ عرض کرد: مادرم به من وصیت فرمود، هنگامی که نور چشمم حسین را روانه میدان برای جنگ با دشمن کردی، عوض من گلوی او را ببوس؛
آنگاه حضـرت زیـنب ـ سلاماللهعلیها ـ گلوی برادرش را بوسید و به خیمه بازگشت».
←←❇ ️ روایتی از کتاب خصائص الزینبیه در کتاب خصائص الزینبیه نیز در ذیل خصیصه دهم چنین آمده است:
«هر کسی از اهلبیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ در روز عاشورا از طرف دیگری نیابت داشته است،
حضرت عباس (ع) از طرف پدر بزرگوار خود امیرالمؤمنین(ع)،
حضرت قاسم (ع) از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن مجتبی (ع)
و حضرت زینب (س) از طرف مادر خود حضرت فاطمه زهرا(س) ؛
چنانکه از هر حیث در مقام نیابت ایستادگی نموده؛ حتی اینکه در وداع آخرین، گلوی برادر را به نیابت از طرف مادر بوسیده است».
این سه نقلی که ذکر شد از تتبع در میان حدود چهل عنوان کتاب مقتل به دست آمد که در بقیه عنوانها بهگونه دیگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:
وداع امام حسین در مقاتل دیگر[ویرایش]
وقتی امام حسین ـ علیهالسلام ـ برای آخرین بار خواست از اهل حرم خداحافظی کند،
حضرت زینب پشت سر حضرت آمد و فرمود: «مهلاً یا اخی توقف حتی ازّود من نظری و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً...»،
یعنی «ای برادر! تعجیل مکن، زمانی درنگ کن تا از دیدارت توشه برگیرم و از گلستان جمالت گلی بچینم که این وداع آخر است، دیگر به خدمت نمیرسم و ملاقاتی نخواهد بود؛
آنگاه هر دو
« در روز عاشـورا امام حسین ـ علیهالسلام ـ بعد از شهادت یاران و نزدیکان و فرزندانش دو وداع داشت:
← ✳ ️ وداع عام:
چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعه وجود او هستند، از آن وداع جمیع موجودات از هم گسیخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادی از عرش ندا کرد:
«الا ایّتها الامةُ المتحیرةُ الظالمةُ بَعد نبیّها (و در روایتی: القاتلهُ عترة نبیّها (و در روایتی: القاتلةُ عترة نبیّها) لا وفقکم الله لاضحی و لا فطرٍ»؛
«ای امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پیامبر و ای کشندگان آنها، خداوند شما را از عید اضحی و فطر محروم کند».
← ✳ ️ وداع خاص:
که با خواص خود داشت که از تتبع اخبار معلوم میشود، چند مرتبه بوده است:
←←❇ ️ اول:
وداع با اهـل حـرم محتـرم خود:
علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که « چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهلبیت خود را دید که روی زمین افتادهاند و بیکس و تنها مانده است »، متوجه خیمهها شد.
«و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه [۱]و یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، علیکنّ منیالسلام»؛
« اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای امکلثوم خداحافظ ».
زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمهها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند.
حضرت یکیک را سفارش میفرمود که دلها را آتش میزد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید.
حضرت فرمود: « ای خواهر! گویا میبینم که در این نزدیکی مثل بندگان و کنیزان اسیر کرده، در جلو اسبها میدوانند و عذاب میکنند، که اهل حرم صدا به گریه و ناله بلند کردند، آن حضرت ایشان را ساکت گردانید»،
و امر به شکیبایی نمود، روانه میدان شد.
←←❇ ️ دوم: وداع خاص با حضرت سکینـه مظلومه بود...
←←❇ ️ سوم: وداع با رقیـه صغیره بود.
←←❇ ️ چهارم: وداع با علیـی اصغر بود.
←←❇ ️ پنجم: وداع با زیـنب خاتون بود.
←← روایتی در سحاب رحمت چنانکه روایت شده :
بعد از وداع عمومی با اهل حرم حضـرت زیـنب (علیهاسلام) را طلبید و به او وصیت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبـر فرمود.
حضرت اباعبدالله (ع) ، ذوالجناح را طلبید و سوار شد که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه میآید، نگاه کرد دید زینب با پای برهنه میآید و میگوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم.
حضرت ایستاد.
زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت میباشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دستها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید.
←← روایتی در تذکرة الشهداء در کتاب «تذکرة الشهداء» آمده است: چون امام حسین ـ علیهالسلام ـ چند قدمی از خیمهها دور شد،
حضرت زینب ـ سلاماللهعلیها ـ از خیمه بیرون آمد و صدا زد:
«برادرم! لحظهای درنگ کن تا وصیت مادرم فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ را نسبت به تو بهجا آورم؛ امام توقف کرد و فرمود: آن وصیت چیست؟
حضـرت زینـب ـ سلاماللهعلیها ـ عرض کرد: مادرم به من وصیت فرمود، هنگامی که نور چشمم حسین را روانه میدان برای جنگ با دشمن کردی، عوض من گلوی او را ببوس؛
آنگاه حضـرت زیـنب ـ سلاماللهعلیها ـ گلوی برادرش را بوسید و به خیمه بازگشت».
←←❇ ️ روایتی از کتاب خصائص الزینبیه در کتاب خصائص الزینبیه نیز در ذیل خصیصه دهم چنین آمده است:
«هر کسی از اهلبیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ در روز عاشورا از طرف دیگری نیابت داشته است،
حضرت عباس (ع) از طرف پدر بزرگوار خود امیرالمؤمنین(ع)،
حضرت قاسم (ع) از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن مجتبی (ع)
و حضرت زینب (س) از طرف مادر خود حضرت فاطمه زهرا(س) ؛
چنانکه از هر حیث در مقام نیابت ایستادگی نموده؛ حتی اینکه در وداع آخرین، گلوی برادر را به نیابت از طرف مادر بوسیده است».
این سه نقلی که ذکر شد از تتبع در میان حدود چهل عنوان کتاب مقتل به دست آمد که در بقیه عنوانها بهگونه دیگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:
وداع امام حسین در مقاتل دیگر[ویرایش]
وقتی امام حسین ـ علیهالسلام ـ برای آخرین بار خواست از اهل حرم خداحافظی کند،
حضرت زینب پشت سر حضرت آمد و فرمود: «مهلاً یا اخی توقف حتی ازّود من نظری و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً...»،
یعنی «ای برادر! تعجیل مکن، زمانی درنگ کن تا از دیدارت توشه برگیرم و از گلستان جمالت گلی بچینم که این وداع آخر است، دیگر به خدمت نمیرسم و ملاقاتی نخواهد بود؛
آنگاه هر دو
۶.۲k
۱۴ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.