من در خانه ی بی تی اس «ادامه»
حالا چهارتایی تو سالن باقیمونده بودن جونگ کوک و تهیونگ با ترس به جین خیره شده بودن اما یونگی عینخیالشم نبود
تهیونگ : میگم کوکی به هیونگ نگی اون شب پارچ آب رو برده بودم اتاقم پام بهش خود شکست
جونگ کوک : نه نه تو هم بهش نگو کفگیر موردعلاقش که گمشده بود رو من دور انداختم
.
چندی بعد
.
یونگی : میگم هیونگ این دوتا بی مصرف پارچ آبت رو شکست و کفگیرت رو دور اندا...
هنوز حرف یونگی تموم نشده بود که تهیونگ و جونگ کوک یه ماهیتابه نوش جون کردن
یونگی : بخشییید .. اقای پرستار اینارو هم از اینجا ببرید
***
جین : یونگی تو غلطی نکردی نه ؟؟
یونگی :*«تو ذهنش: کردم ولی مگه از جون خودم سیر شدم به تو بگم»* نه چطور ؟
جین : هیچی گفتم یکم نازت کنم ؟
یونگی : نه نه ممنون
در همین حین دکتر اومد بیرون
میتونید بیمار هارو ملاقات کنید
***
جین : نامی جونم حالت خوبه
نامجون : من خوبم ولی اینا چرا اینجان اصلا می منو زد ؟؟
جین : این دخترهی بیشعور تورو زد منم انتقام گرفتم
نامجون : بقیه چی ؟
جین : اونا هم یه غلطی کردن که اینجوری شد
ا/ت : آخخخخخ سرم .. نامجون ببخشید نمیخواستم تورو بزنم باور کن
جیهوپ : جین هیونگ ببخشید واقعا ما قصد بدی نداشتیم
جیمین : راست میگه ببخشید
یونگی : خب حالا که میبینم منم باید از تهیونگ و جونگ کوک عذرخواهی کنم
تهیونگ : دیگه چه فایده داره یه لحظه فکر کردم مغزم از دماغم اومد بیرون
جونگ کوک: یه لحظه الان نباید جین هیونگ از ا/ت معذرتخواهی بکنه ؟!!
ا/ت : راست میگه جیین 🤨؟!!!
جین : تو نامی رو زدی انتظار داری عذرخواهی کنم ؟😠
هیو در وا شدو یونتان با یه دسته گل اومد تو
همه بهغیر از ته : یونتاااان
یونگی : یونتان اینجا چیکار میکنه ؟
تهیونگ : من بهش گفتم حالا که کسی نمونده برامون گل بیاره ، بزار یونتان گلایی که دیروز برام آورده بودن رو بیاره همچنین کار های ترخیص هم انجام بده
یونگی : داداش بد قاطیی چی خوردی تو ؟
همه : ماهیتابه
یونگی : ......
یونتان : .....
جین : ......
ماهیتابه:.....
بیمارستان : .......
خب امیدوارم خوشتون امده باشه بابت تاخیر ببخشید و همچنین ببخشید اگه بد بود و البته زیاد چون اولین بارمه
لایک یادتون نره
تهیونگ : میگم کوکی به هیونگ نگی اون شب پارچ آب رو برده بودم اتاقم پام بهش خود شکست
جونگ کوک : نه نه تو هم بهش نگو کفگیر موردعلاقش که گمشده بود رو من دور انداختم
.
چندی بعد
.
یونگی : میگم هیونگ این دوتا بی مصرف پارچ آبت رو شکست و کفگیرت رو دور اندا...
هنوز حرف یونگی تموم نشده بود که تهیونگ و جونگ کوک یه ماهیتابه نوش جون کردن
یونگی : بخشییید .. اقای پرستار اینارو هم از اینجا ببرید
***
جین : یونگی تو غلطی نکردی نه ؟؟
یونگی :*«تو ذهنش: کردم ولی مگه از جون خودم سیر شدم به تو بگم»* نه چطور ؟
جین : هیچی گفتم یکم نازت کنم ؟
یونگی : نه نه ممنون
در همین حین دکتر اومد بیرون
میتونید بیمار هارو ملاقات کنید
***
جین : نامی جونم حالت خوبه
نامجون : من خوبم ولی اینا چرا اینجان اصلا می منو زد ؟؟
جین : این دخترهی بیشعور تورو زد منم انتقام گرفتم
نامجون : بقیه چی ؟
جین : اونا هم یه غلطی کردن که اینجوری شد
ا/ت : آخخخخخ سرم .. نامجون ببخشید نمیخواستم تورو بزنم باور کن
جیهوپ : جین هیونگ ببخشید واقعا ما قصد بدی نداشتیم
جیمین : راست میگه ببخشید
یونگی : خب حالا که میبینم منم باید از تهیونگ و جونگ کوک عذرخواهی کنم
تهیونگ : دیگه چه فایده داره یه لحظه فکر کردم مغزم از دماغم اومد بیرون
جونگ کوک: یه لحظه الان نباید جین هیونگ از ا/ت معذرتخواهی بکنه ؟!!
ا/ت : راست میگه جیین 🤨؟!!!
جین : تو نامی رو زدی انتظار داری عذرخواهی کنم ؟😠
هیو در وا شدو یونتان با یه دسته گل اومد تو
همه بهغیر از ته : یونتاااان
یونگی : یونتان اینجا چیکار میکنه ؟
تهیونگ : من بهش گفتم حالا که کسی نمونده برامون گل بیاره ، بزار یونتان گلایی که دیروز برام آورده بودن رو بیاره همچنین کار های ترخیص هم انجام بده
یونگی : داداش بد قاطیی چی خوردی تو ؟
همه : ماهیتابه
یونگی : ......
یونتان : .....
جین : ......
ماهیتابه:.....
بیمارستان : .......
خب امیدوارم خوشتون امده باشه بابت تاخیر ببخشید و همچنین ببخشید اگه بد بود و البته زیاد چون اولین بارمه
لایک یادتون نره
۱۳.۹k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.