دوپارتی چیفویو پارت دوم این پارت کوتاهه ببخشید
چیفویو:خودت خواستی ا\ت
چیفویو راهشو از خونه ی ا\ت به سمت هتل تغیر داد
چند مین بعد هتل
چیفویو یه اتاق میگیره و دست ا\تو میکشه و میبره
ا\ت: بابا به خدا شوخی کردممم
چیفویو: من بهت گفتم این کارو نکن
چیفویو ا\تو میندازه روی تخت و شروع میکنه به بوسیدنش
(ا\ت خونش جدا از خانوادشه)
ویو ا\ت
برخلاف چیزی که فکر میکردم همچین پسر ساده و مهربونی نبود همینشو دوست دارم
و.....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چیه نکنه میخوای کل کارا رو بنویسم
فکر کردی من فضولم به کارای شخصیشون نگاه کنم؟
.
.
پارت بعدی مایکی و ران تو راهه
چیفویو راهشو از خونه ی ا\ت به سمت هتل تغیر داد
چند مین بعد هتل
چیفویو یه اتاق میگیره و دست ا\تو میکشه و میبره
ا\ت: بابا به خدا شوخی کردممم
چیفویو: من بهت گفتم این کارو نکن
چیفویو ا\تو میندازه روی تخت و شروع میکنه به بوسیدنش
(ا\ت خونش جدا از خانوادشه)
ویو ا\ت
برخلاف چیزی که فکر میکردم همچین پسر ساده و مهربونی نبود همینشو دوست دارم
و.....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چیه نکنه میخوای کل کارا رو بنویسم
فکر کردی من فضولم به کارای شخصیشون نگاه کنم؟
.
.
پارت بعدی مایکی و ران تو راهه
۹.۰k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.