پارت5
ات رفت
ولی دیر اومد، درسته مست بودم ولی نگرانش شدم
میخواستم در دستشویی رو باز کنم قفل بود صدای ات که کمک میخواست میومد نتونستم صبر کنم و درو شکستم دیدم یه مرده داره به ات تجا✨وز میکنه خون جلو چشمام رو گرفت رفتم مرده رو تا میخورد زدم رفتم سمت ات که گفت
ات:نزدیک من نیا عوضی(با صدای لرزون)
کوک:هیش نترس اون تموم شده من کاریت ندارم
رفتم و لباساش رو درست کردم و یه بوسه ی کوچیک رو لبش زدم و براید بغلش کردم و رفتم تو ماشین البته با اعضا خداحافظی کردم
تا خونه فقط گریه میکرد
ببخشید بچه ها من الان بیمارستانم و عمل دارم یه نیم ساعت دیگه و باید کارای، عملم رو انجام بدم
مراقب خودتون باشید
دوستون دارم بای بای🙂
ولی دیر اومد، درسته مست بودم ولی نگرانش شدم
میخواستم در دستشویی رو باز کنم قفل بود صدای ات که کمک میخواست میومد نتونستم صبر کنم و درو شکستم دیدم یه مرده داره به ات تجا✨وز میکنه خون جلو چشمام رو گرفت رفتم مرده رو تا میخورد زدم رفتم سمت ات که گفت
ات:نزدیک من نیا عوضی(با صدای لرزون)
کوک:هیش نترس اون تموم شده من کاریت ندارم
رفتم و لباساش رو درست کردم و یه بوسه ی کوچیک رو لبش زدم و براید بغلش کردم و رفتم تو ماشین البته با اعضا خداحافظی کردم
تا خونه فقط گریه میکرد
ببخشید بچه ها من الان بیمارستانم و عمل دارم یه نیم ساعت دیگه و باید کارای، عملم رو انجام بدم
مراقب خودتون باشید
دوستون دارم بای بای🙂
۹.۶k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.