مافیای عاشقpart10
مافیای عاشقPart10
هایون ویو
نمیدونستم باید چیکار کنم کنترل زبونم دست خودم نبود ،یا شایدم از دستم دررفته بود از اونجایی ک من مغز پرویی دارم و چرت و پرت زیاد تحویل بقیه میداد سعی کردم جلوی خودمو بگیرم،،،ولی مگه من چیکار کرده بودم؟چرا اینقد زندگی و با کام خودم سخت میگیرم؟تو عاشق یه قاتل شدی هایون.درسته ولی تو دوسش داری و نمیتونی جلوی احساساتت و بگیری ولی تا جایی ک میتونم مقاومت میکنم
هایون:جئون جونگ کوک. میدونستی تا الان صدات برای پلیس رفته؟
تهیونگ:چ.چی
کوک:چیییییی.....چطور تونست.......
و همانگونه ک هوپی خیلی یهویی رفت خیلی یهویی هم برگشت😐😁
جی هوپ:جئون جونگ کوک اعلام عقب نشینی کن جون دل.
فلش بک
جی هوپ ویو
به هایون گفتم ک برم دنبال آنتن بگردم تا ب یکی زنگ بزنم ولی صداهای پشت سرم توجهمو جلب کردم تا خواستم برگردم.....امکان نداره.......
جونگ کوک:مستر جی هوپ.....چه خبرا؟میدونستی چندوقته ندیدمت(حالت شوخی)....(حالت جدی گرف)هایون کجاس؟و البته تهیونگ؟
جی هوپ:تهیونگ؟تهیونگ که......نه ولش کن هایون و ولش کن نمیدونم کجاس ولی اگه میدونستم هم نمیگفتم بهت مرتیکه(پوزش😁)
جی هوپ:(ذهن متفکرش)حالا چ گوهی بخورم؟نه وایسا باید حواسشون پرت کنم به یجایی بعد ویژژژژ
جی هوپ:عع اونجا
همه حواسشون به عقب پرت شد و من فرار کردم و تاجایی ک تونستم دویدم سرم پایین بود موقع دوییدن ولی تا داشتم میدوییدم......پخ.......با مخ رفتم زمین
جی هوپ:عع(دستش رو سرش با سر خورد)این دیگه چ..........هااااا؟ایستگاه پلیسسس؟یههههههشههششهش
*حال*
هایون:اونا کین؟؟؟؟یا خدا
تهیونگ:پلیس......یس
تهیونگ:تو خبرشون کردی
هایون:ن من غلط بکنم.....نمیبینی اوپا خبرشون کرده
جونگ کوک:مستر جی هوپ فکر کردی فراموشت میکنم.....(روشو به هایون کرد)ت عم باهات حالاحالاها کار دارم(روشو به تهیونگ کرد)همینطور تو مستر تهیونگ(لبخند حرصی)
تهیونگ:(برای اینکه حرص کوک و در بیاره با لبخند شیطانی گفت)حتما
هایون:برو گمشو مردک پفیوز(خودتی دلتم بخواد)یه زمانی عاشقت بودم ولی یه زمانی...
ادمین ویو
خب خلاصه که پلیس کوک و افرادشو گرفتن و اینکه پارت بعدی نشون دهنده ی ۷ سال بعده
ادامه پارت بعد
هایون ویو
نمیدونستم باید چیکار کنم کنترل زبونم دست خودم نبود ،یا شایدم از دستم دررفته بود از اونجایی ک من مغز پرویی دارم و چرت و پرت زیاد تحویل بقیه میداد سعی کردم جلوی خودمو بگیرم،،،ولی مگه من چیکار کرده بودم؟چرا اینقد زندگی و با کام خودم سخت میگیرم؟تو عاشق یه قاتل شدی هایون.درسته ولی تو دوسش داری و نمیتونی جلوی احساساتت و بگیری ولی تا جایی ک میتونم مقاومت میکنم
هایون:جئون جونگ کوک. میدونستی تا الان صدات برای پلیس رفته؟
تهیونگ:چ.چی
کوک:چیییییی.....چطور تونست.......
و همانگونه ک هوپی خیلی یهویی رفت خیلی یهویی هم برگشت😐😁
جی هوپ:جئون جونگ کوک اعلام عقب نشینی کن جون دل.
فلش بک
جی هوپ ویو
به هایون گفتم ک برم دنبال آنتن بگردم تا ب یکی زنگ بزنم ولی صداهای پشت سرم توجهمو جلب کردم تا خواستم برگردم.....امکان نداره.......
جونگ کوک:مستر جی هوپ.....چه خبرا؟میدونستی چندوقته ندیدمت(حالت شوخی)....(حالت جدی گرف)هایون کجاس؟و البته تهیونگ؟
جی هوپ:تهیونگ؟تهیونگ که......نه ولش کن هایون و ولش کن نمیدونم کجاس ولی اگه میدونستم هم نمیگفتم بهت مرتیکه(پوزش😁)
جی هوپ:(ذهن متفکرش)حالا چ گوهی بخورم؟نه وایسا باید حواسشون پرت کنم به یجایی بعد ویژژژژ
جی هوپ:عع اونجا
همه حواسشون به عقب پرت شد و من فرار کردم و تاجایی ک تونستم دویدم سرم پایین بود موقع دوییدن ولی تا داشتم میدوییدم......پخ.......با مخ رفتم زمین
جی هوپ:عع(دستش رو سرش با سر خورد)این دیگه چ..........هااااا؟ایستگاه پلیسسس؟یههههههشههششهش
*حال*
هایون:اونا کین؟؟؟؟یا خدا
تهیونگ:پلیس......یس
تهیونگ:تو خبرشون کردی
هایون:ن من غلط بکنم.....نمیبینی اوپا خبرشون کرده
جونگ کوک:مستر جی هوپ فکر کردی فراموشت میکنم.....(روشو به هایون کرد)ت عم باهات حالاحالاها کار دارم(روشو به تهیونگ کرد)همینطور تو مستر تهیونگ(لبخند حرصی)
تهیونگ:(برای اینکه حرص کوک و در بیاره با لبخند شیطانی گفت)حتما
هایون:برو گمشو مردک پفیوز(خودتی دلتم بخواد)یه زمانی عاشقت بودم ولی یه زمانی...
ادمین ویو
خب خلاصه که پلیس کوک و افرادشو گرفتن و اینکه پارت بعدی نشون دهنده ی ۷ سال بعده
ادامه پارت بعد
۱۰.۸k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.