واسه کشیدنش جر واجر شدم

واسه کشیدنش جر واجر شدم
اوسیه دوم توکیو ریونجرزمه
*من هنوز به هارو جون وفادارم🫡
اسم:یوکیرو
فامیلی:سانو
ملقب:یوکی
سن:۱۴
قد:۱۶۱
وزن:۵۰
شیپ:باجی
بستگان: ماکوتو سانو پدر،ساکوراکو سانو مادر، شینیجیرو برادر بزرگ تر،مایکی برادر بزرگ تر،ایزانا برادر خوانده بزرگ تر،اما خواهر بزرگ تر(۱۰ روز بزگتره)
علایق:برادراش و خواهرش،باجی،غذا،دوستاش
مهارت:قدرت در حد مایکی،اشپزی،درس،تمیزی
تنفرات:حشرات،قلدر ها،ادم های که خودشونو ناراحت و افسرده میگیرن

روزی که اما اومد پیششون تا اونجا زندگی کنه کلی دلداری بهش داد و از اون موقع ترکش نکرد
اون همراه مایکی سعی داره اما و دراکن رو به هم برسونه
یوکی بر خلاف اما برای به دست اوردن عشقش دست به همه کار نمیزنه
اون خوشش نمیاد که اما برای توجه دراکن همه کار بکنه
شبی که کازوتورا و باجی برای دزدی اومدن یوکی بود که شینیجیرو رو نجات داد
اون هرروز یواشکی بدون این که شینیجیرو بفهمه به ملاقات ایزانا میرفت
یوکی برای خوش حالی مایکی همه کار میکنه و مجبور به حرف زدنش میکنه تا بتونه بهش کمک کنه