دو روز بعد .. . ...
دو روز بعد ......
ویوات
منو پسرم امروز صبح مرخص شدیم و اومدیم خونه جینم تا یک هفته سر کار نمیره تا پیش ما باشه پدر و مادر جین تو نیویورک هستن امروز میان اینجا که نوه شون رو ببینن .....
_ شیرینم کجایی
+ اه اینجام چیشده
_ هیچی پسرم رو خوابوندم
+ عه چقد میخوابه
_ خب طبیعیه بچس
+ اهوم جیناا
_ جون دلم
+ میگم ما هنوز برا بچمون اسم انتخاب نکردیم بنظرت چی بزاریم اسمش رو
_ خب یو جین چطوره
+ یو جین قشنگه حالا چرا یو جین
_ خب معنیش یعنی قهرمان میخوام پسرم یک قهرمان بشه بعدم به اسم منم میاد به اسم پدربزرگم هم میاد اسمش یو ووک بود همیشه دوست داشت پسر منو ببینه
+ امم خوبه
_ تازه اگه بچه ی بعدیمون دختر شد اسمش رو میزاریم یورا بهش میاد همیشه دوست داشتم اسم دخترم یورا باشه
+ یا چخبره
_ خب اسم بچه سوممون رو تو بذار
+ یااااا
_ چیه خو منکه گفتم سه تا بچه میخوام
+ خب حالا مامان اینا کی میان
_ دو ساعت دیگه
که صدای گریه یو جین اومد
+ اه فکنم گرسنشه
رفتم بالا بغلش کردم
+ هیشششش اروم باش قشنگم شیر میخای هوم یو جینم گشنشه
نشستم رو صندلی و لباسم رو زدم بالا گشنه بود خودش با دستای کوچولوش سینمو گرفت کرد تو دهنش و میخورد
_ یااا کوچولو میدونی اونا اول مال من بودن ولی چون پسرم از سهمم بهت میدم
+ هیی جین
_ چیو خو راس میگم نگاه چه ملچ ملوچی هم میکنه
_ پسرم خیلی خوشمزست اره
پرش زمانی بعد از ظهر .......
( علامت مامان جین &علامت بابای جین $)
+ خیلی خوش اومدیدن مامان جون
و بابا جون
_ خوش اومدین خوب شد اومدین
& دلم برات تنگ شده بود دختر قشنگم
+ منم همینطور
_ یااااا اوما دلت برا من تنگ نشد
& خب اره پسرم مگه میشه تنگ نشه
$ راست میگه انقدر ذوق داشت ببینتون با اینکه پروازمون ساعت ۱۲ بود ساعت ۶ صبح منو بیدار کرده
& هی خب میخواستم بچه هام و نومو ببینم
$ عروسم نومو نمیاری ببینمش
+ اه بله الان میرم میارمش
& بزا منم بیام کمکت
باهم رفتیم بالا
$ خب پسرم چه خبر
_ اه هیچی پدر تو مدتی که ات باردار بود بارداری سختی داشت و خیلی اذیت شد و منم کلی سعی کردم مراقبش باشم
$ اوه چه بعد ولی خب دیگه تموم شد در عوض صاحب یه پسر شدی
_ اهوم
& وویی عزیزم بیا بغل مامانبزرگ ببینم
خدا چقد نازه دخترم کپی خودته
_ اومااا ولی شبیه منه
+ راست میگه مامان جون شبیه اونه
$ بیخیال بابا شبیه جفتتونه
& خب حالا اسم نوم چیه
+ یوجین
& خوبه
$ عزیزم نمیخوای بدی منم بغلش کنم
& چرا چرا بیا
چهار روز بعد
پدر و مادر جین برگشتن نیویورک
شب بود الان جیین میاد یو جین بغلم بود
داشتم براش لباس میپوشیدم
+ هوم چیه چیه ها
خوشگلم عشق مامان
_ من اومدم
+ اوه خوش اومدی عشقم خسته نباشی
_ مرسی قشنگم
_ اه بده بغلش کنم هندسام بابایی رو
چیه چرا نگاه میکنی توام از جذابیتم تعجب کردی اره
اخر شب ....
به یوجین شیر دادمو گذاشتمش وسطمون رو تخت چون هنوز کوچیک بود انگشت جین رو تو دستش گرفته بود و بازی میکرد
_ با بابایی بازی میکنی اره قلقلکت بدم ( خنده )
_ ات خوشحالم که دارمت
+ منم همینطور زندگیم
_ سارا نگه
+ میتو
( یو جین *)
* یی هایها
+ جانم مامانی
_ هندسام کوچولو
سه سال بعد ......
ویوات...
امروز میخوام......
اسلاید دو یو جین
♡# jungkook we loveyou#♡
ویوات
منو پسرم امروز صبح مرخص شدیم و اومدیم خونه جینم تا یک هفته سر کار نمیره تا پیش ما باشه پدر و مادر جین تو نیویورک هستن امروز میان اینجا که نوه شون رو ببینن .....
_ شیرینم کجایی
+ اه اینجام چیشده
_ هیچی پسرم رو خوابوندم
+ عه چقد میخوابه
_ خب طبیعیه بچس
+ اهوم جیناا
_ جون دلم
+ میگم ما هنوز برا بچمون اسم انتخاب نکردیم بنظرت چی بزاریم اسمش رو
_ خب یو جین چطوره
+ یو جین قشنگه حالا چرا یو جین
_ خب معنیش یعنی قهرمان میخوام پسرم یک قهرمان بشه بعدم به اسم منم میاد به اسم پدربزرگم هم میاد اسمش یو ووک بود همیشه دوست داشت پسر منو ببینه
+ امم خوبه
_ تازه اگه بچه ی بعدیمون دختر شد اسمش رو میزاریم یورا بهش میاد همیشه دوست داشتم اسم دخترم یورا باشه
+ یا چخبره
_ خب اسم بچه سوممون رو تو بذار
+ یااااا
_ چیه خو منکه گفتم سه تا بچه میخوام
+ خب حالا مامان اینا کی میان
_ دو ساعت دیگه
که صدای گریه یو جین اومد
+ اه فکنم گرسنشه
رفتم بالا بغلش کردم
+ هیشششش اروم باش قشنگم شیر میخای هوم یو جینم گشنشه
نشستم رو صندلی و لباسم رو زدم بالا گشنه بود خودش با دستای کوچولوش سینمو گرفت کرد تو دهنش و میخورد
_ یااا کوچولو میدونی اونا اول مال من بودن ولی چون پسرم از سهمم بهت میدم
+ هیی جین
_ چیو خو راس میگم نگاه چه ملچ ملوچی هم میکنه
_ پسرم خیلی خوشمزست اره
پرش زمانی بعد از ظهر .......
( علامت مامان جین &علامت بابای جین $)
+ خیلی خوش اومدیدن مامان جون
و بابا جون
_ خوش اومدین خوب شد اومدین
& دلم برات تنگ شده بود دختر قشنگم
+ منم همینطور
_ یااااا اوما دلت برا من تنگ نشد
& خب اره پسرم مگه میشه تنگ نشه
$ راست میگه انقدر ذوق داشت ببینتون با اینکه پروازمون ساعت ۱۲ بود ساعت ۶ صبح منو بیدار کرده
& هی خب میخواستم بچه هام و نومو ببینم
$ عروسم نومو نمیاری ببینمش
+ اه بله الان میرم میارمش
& بزا منم بیام کمکت
باهم رفتیم بالا
$ خب پسرم چه خبر
_ اه هیچی پدر تو مدتی که ات باردار بود بارداری سختی داشت و خیلی اذیت شد و منم کلی سعی کردم مراقبش باشم
$ اوه چه بعد ولی خب دیگه تموم شد در عوض صاحب یه پسر شدی
_ اهوم
& وویی عزیزم بیا بغل مامانبزرگ ببینم
خدا چقد نازه دخترم کپی خودته
_ اومااا ولی شبیه منه
+ راست میگه مامان جون شبیه اونه
$ بیخیال بابا شبیه جفتتونه
& خب حالا اسم نوم چیه
+ یوجین
& خوبه
$ عزیزم نمیخوای بدی منم بغلش کنم
& چرا چرا بیا
چهار روز بعد
پدر و مادر جین برگشتن نیویورک
شب بود الان جیین میاد یو جین بغلم بود
داشتم براش لباس میپوشیدم
+ هوم چیه چیه ها
خوشگلم عشق مامان
_ من اومدم
+ اوه خوش اومدی عشقم خسته نباشی
_ مرسی قشنگم
_ اه بده بغلش کنم هندسام بابایی رو
چیه چرا نگاه میکنی توام از جذابیتم تعجب کردی اره
اخر شب ....
به یوجین شیر دادمو گذاشتمش وسطمون رو تخت چون هنوز کوچیک بود انگشت جین رو تو دستش گرفته بود و بازی میکرد
_ با بابایی بازی میکنی اره قلقلکت بدم ( خنده )
_ ات خوشحالم که دارمت
+ منم همینطور زندگیم
_ سارا نگه
+ میتو
( یو جین *)
* یی هایها
+ جانم مامانی
_ هندسام کوچولو
سه سال بعد ......
ویوات...
امروز میخوام......
اسلاید دو یو جین
♡# jungkook we loveyou#♡
۳۰.۰k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.