ویو تهیونگ
ویو تهیونگ
×بیبی شب عروسیه پسر خالمه باید بریم ساعت هفت آماده باش
+باشه الان میخوای بری شرکت ؟
×آره ولی زود بر میگردم
+باشه. خدافظ
ویو ا/ت
تهیونگ رفت منم بعد از جم کردن میز رفتم روی مبل و تلوزیون دیدم
تقریبا ساعت ۴ شده میرم آماده شم
یه لباس تقریبا باز پوشیدم میدونم تهیونگ عصبانی میشه ولی منم مرض دارم دیگه خودتون میدونید(عکس لباس رو میزارم )
ویو تهیونگ
رسیدم دم در ساعت ۶ زنگ زدم به ا/ت
مکالمه
×سلام بیبی آماده ای
+آره ته ته الان میام
×باشه خدافظ
+خدافظ
ویو ا/ت
کفشمو پوشیدم و رفتم
درو باز کردم و با یه مرد جذاب و هات روبهرو شدم
×هی به نظرت لباست باز نیست (عصبانی)
+تهیونگ تو رو خدا بزا فقط یه بار بپوشمش
×خیله خوب باشه ولی از کنارم جم بخوری کشتمت
+باشه مرسی (ذوق)
توی عروسی
کنار تهیونگ نشسته بودم که یه پسره اومد نشست صندلی کناریه من
(علامت اون پسره _)
_سلام تهیونگ
×سلام
_چطوری
×خوب تو چطوری
_منم خوبم نمیخوای این بانو رو معرفی کنی
×ایشون زنم ا/ت هست
_اوه خوشبختم
+منم همینطور
_چند سالته
۲۲+
+شما چند سالتونه
_او من ۲۵ سالمه
دستشو گزاشت روی رون پام
_شما خیلی زبایید
+م...منون
تهیونگ داشت بد نگاه میکرد
که یه دفعه ای دستمو گرفت و بلندم کرد منو برد داخل دسشویی
+چی شده (ترسیده )
×هه چیشده حالا میپرسه
×من توی خونه با شما کار دارم خانم ا/ت
و رفت بیرون
بعد از دو ساعت
داخل خونه
در رو باز کرد و منو هول داد توی خونه
×تو باچه جرعتی همچین کاری کردی ها
جواب بده
+تهیونگ من معذرت میخوام نباید این کارو میکردم ببخشید
×برو توی اتاق
+تهیونگ خواهش میکنم لطفا
×کاری نکن دوباره تکرارش کنم
+اما (و براید بغلت کرد )
منو پرت کرد روی تخت
لباسامو در آورد لباسای خودشم همینطور
فقط لباس زیر داشتم
لبامو کشید توی دهنش و محکم گاز گرفت
+آه ...... آروم تر
گوش نکرد دوباره گاز گرفت مزهی خونو توی دهنم احساس کردم لبامو ول کرد سوتینمو پاره کرد نیپل یکی از سینه هامو گاز گرفت و جوری مکید که اطمینان داشتم کبود شد
شرتمو آروم در آورد همونطوری که نیپلمو میخورد همشو یه دفعه ای کرد توم
+(جیغغغغغغغغغغغغ)
+آهههه ........ درد میکنهههههههه ......... لطفا آرومم
×بیبی گرل تقصیر خودته
که یه دفعه ای با اولین ضربه خورد به جای حساسم کل بدنم پر از لذت شد
+آهههه ....اومممم........آه......تند تر
×اوممممممم........بیبی پیداش کردم
همونطوری به همون نقطه ضربه میزد
که بعد دو راند کام کرد توی من
ازم کشید بیرون
×بیبی دیگه حق نداری با پسر عموم گرم بگیری
+ببخشید
×بیا اینجا(به بغلش اشاره کرد)
رفتم بغلش
×دوستت دارم بیبی بر
+منم ددی
و خوابیدن
پایان
اگه بد شد ببخشین
×بیبی شب عروسیه پسر خالمه باید بریم ساعت هفت آماده باش
+باشه الان میخوای بری شرکت ؟
×آره ولی زود بر میگردم
+باشه. خدافظ
ویو ا/ت
تهیونگ رفت منم بعد از جم کردن میز رفتم روی مبل و تلوزیون دیدم
تقریبا ساعت ۴ شده میرم آماده شم
یه لباس تقریبا باز پوشیدم میدونم تهیونگ عصبانی میشه ولی منم مرض دارم دیگه خودتون میدونید(عکس لباس رو میزارم )
ویو تهیونگ
رسیدم دم در ساعت ۶ زنگ زدم به ا/ت
مکالمه
×سلام بیبی آماده ای
+آره ته ته الان میام
×باشه خدافظ
+خدافظ
ویو ا/ت
کفشمو پوشیدم و رفتم
درو باز کردم و با یه مرد جذاب و هات روبهرو شدم
×هی به نظرت لباست باز نیست (عصبانی)
+تهیونگ تو رو خدا بزا فقط یه بار بپوشمش
×خیله خوب باشه ولی از کنارم جم بخوری کشتمت
+باشه مرسی (ذوق)
توی عروسی
کنار تهیونگ نشسته بودم که یه پسره اومد نشست صندلی کناریه من
(علامت اون پسره _)
_سلام تهیونگ
×سلام
_چطوری
×خوب تو چطوری
_منم خوبم نمیخوای این بانو رو معرفی کنی
×ایشون زنم ا/ت هست
_اوه خوشبختم
+منم همینطور
_چند سالته
۲۲+
+شما چند سالتونه
_او من ۲۵ سالمه
دستشو گزاشت روی رون پام
_شما خیلی زبایید
+م...منون
تهیونگ داشت بد نگاه میکرد
که یه دفعه ای دستمو گرفت و بلندم کرد منو برد داخل دسشویی
+چی شده (ترسیده )
×هه چیشده حالا میپرسه
×من توی خونه با شما کار دارم خانم ا/ت
و رفت بیرون
بعد از دو ساعت
داخل خونه
در رو باز کرد و منو هول داد توی خونه
×تو باچه جرعتی همچین کاری کردی ها
جواب بده
+تهیونگ من معذرت میخوام نباید این کارو میکردم ببخشید
×برو توی اتاق
+تهیونگ خواهش میکنم لطفا
×کاری نکن دوباره تکرارش کنم
+اما (و براید بغلت کرد )
منو پرت کرد روی تخت
لباسامو در آورد لباسای خودشم همینطور
فقط لباس زیر داشتم
لبامو کشید توی دهنش و محکم گاز گرفت
+آه ...... آروم تر
گوش نکرد دوباره گاز گرفت مزهی خونو توی دهنم احساس کردم لبامو ول کرد سوتینمو پاره کرد نیپل یکی از سینه هامو گاز گرفت و جوری مکید که اطمینان داشتم کبود شد
شرتمو آروم در آورد همونطوری که نیپلمو میخورد همشو یه دفعه ای کرد توم
+(جیغغغغغغغغغغغغ)
+آهههه ........ درد میکنهههههههه ......... لطفا آرومم
×بیبی گرل تقصیر خودته
که یه دفعه ای با اولین ضربه خورد به جای حساسم کل بدنم پر از لذت شد
+آهههه ....اومممم........آه......تند تر
×اوممممممم........بیبی پیداش کردم
همونطوری به همون نقطه ضربه میزد
که بعد دو راند کام کرد توی من
ازم کشید بیرون
×بیبی دیگه حق نداری با پسر عموم گرم بگیری
+ببخشید
×بیا اینجا(به بغلش اشاره کرد)
رفتم بغلش
×دوستت دارم بیبی بر
+منم ددی
و خوابیدن
پایان
اگه بد شد ببخشین
۶.۳k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.