𝓟𝓪𝓻𝓽 1
𝓟𝓪𝓻𝓽 1
◦•●◉✿ همیشـہ اونجورے کـہ ؋ـکرمیکنے پیش نمیرـہ وممکن بعضے وقت ها
ـבنیا برات یـہ چالش انتخاب کنـہ کـہ روحتم خبرنـבارـہ پس تو اوט چالش راانجام بـבی ✿◉●•◦
شبی بارونی که انگار ابرها گریه می کردن وکل سئول را با باران می پوشندن و یه دختری که دیگه به
زندگی هیچ اومیدی نداشت زیر این اشک ها قدم میزد یه پلیسی که همیشه مشغول کارش وهیچگاه وقت نمیکنه به زندگی خودش برسه توی فکربودکه صدای یه جیغ یه دخترروشنید که دادمیزدکمک سریع اسلحه که توی کیفش بودرودراورد ورفت جلوهرچقدر جلوتر می رفت
صدای جیغ بلندتروبلندتر میشد وقتی کاملا اومدجلوبا بدن خونی یه زن که یه چاقو توی شکمش بود روبروشد اون براش این صحنه ها عادی بود پس خیلی نرمال و ریلکس رفت جلو پیش زن زانوزد
◦•●◉✿ همیشـہ اونجورے کـہ ؋ـکرمیکنے پیش نمیرـہ وممکن بعضے وقت ها
ـבنیا برات یـہ چالش انتخاب کنـہ کـہ روحتم خبرنـבارـہ پس تو اوט چالش راانجام بـבی ✿◉●•◦
شبی بارونی که انگار ابرها گریه می کردن وکل سئول را با باران می پوشندن و یه دختری که دیگه به
زندگی هیچ اومیدی نداشت زیر این اشک ها قدم میزد یه پلیسی که همیشه مشغول کارش وهیچگاه وقت نمیکنه به زندگی خودش برسه توی فکربودکه صدای یه جیغ یه دخترروشنید که دادمیزدکمک سریع اسلحه که توی کیفش بودرودراورد ورفت جلوهرچقدر جلوتر می رفت
صدای جیغ بلندتروبلندتر میشد وقتی کاملا اومدجلوبا بدن خونی یه زن که یه چاقو توی شکمش بود روبروشد اون براش این صحنه ها عادی بود پس خیلی نرمال و ریلکس رفت جلو پیش زن زانوزد
۱.۳k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.