★چند پارتی★
★چند پارتی★
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: اخر
رفتیم بیمارستان منو بردن اتاق عمل
۲۰ دقیقه بعد
بالاخره از اتاق عمل اومدم بیرون جونگکوک با گریه اومد گفت👇🏻
جونگکوک: عشقم خوبی
هآنول: خوبم گریه نکن
جونگکوک:(بغلم کرد)
هآنول: اروم باش
جونگکوک: خیله خب من ارومم
۲ سال بعد
این چند سال که گذشت بابامون پیدا شد
و منو جونگکوک تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم که نشد چون یه سری کار داشتیم که وقت نداشتیم باهم قرار بزاریم
اما تهیونگ و بورآ اولین نفر بودن ازدواج کردن
فیلیکس هم برگشت آمریکا دیگه هم برنگشت
داشتم لباس عوض میکردم که جونگکوک اومد گفت 👇🏻
جونگکوک: هآنول
هآنول: بله
جونگکوک: بیا حاملت کنم
هآنول: چی نه
جونگکوک: اره
جونگکوک کارشو انجام داد و چند هفته گذشت که حامله شدم
و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم
وقتی ازدواج کردیم
جسیکا=بچمون
به دنیا اومد
★اینم از پارت اخر★
★منتظر فیک جدید باشید★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: اخر
رفتیم بیمارستان منو بردن اتاق عمل
۲۰ دقیقه بعد
بالاخره از اتاق عمل اومدم بیرون جونگکوک با گریه اومد گفت👇🏻
جونگکوک: عشقم خوبی
هآنول: خوبم گریه نکن
جونگکوک:(بغلم کرد)
هآنول: اروم باش
جونگکوک: خیله خب من ارومم
۲ سال بعد
این چند سال که گذشت بابامون پیدا شد
و منو جونگکوک تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم که نشد چون یه سری کار داشتیم که وقت نداشتیم باهم قرار بزاریم
اما تهیونگ و بورآ اولین نفر بودن ازدواج کردن
فیلیکس هم برگشت آمریکا دیگه هم برنگشت
داشتم لباس عوض میکردم که جونگکوک اومد گفت 👇🏻
جونگکوک: هآنول
هآنول: بله
جونگکوک: بیا حاملت کنم
هآنول: چی نه
جونگکوک: اره
جونگکوک کارشو انجام داد و چند هفته گذشت که حامله شدم
و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم
وقتی ازدواج کردیم
جسیکا=بچمون
به دنیا اومد
★اینم از پارت اخر★
★منتظر فیک جدید باشید★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
۷.۶k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.