پارت ۱۸
پارت ۱۸
زندگی مافیایی من با پسر عمو خشن🖤🎚
کوک ویو
داشت لباساشو عوض،میکرد اما خبر نداشت که دارن از تو آینه میبینمش
کم کم داشتم تح.ر.ی.ک میشدم آخه یه دختر چرا باید س.ی..نه . و با..س..ن..ش انقدر بزرگ باشه
داشتم از تو آینه نگاش میکردم که دیدم و یه جیغ زد منم سریع فرار کردم
ا.ت ویو
از خجالت داشتم آب میشدم . لباسم رو پوشیدم و رفتم دنبالش که فرار کرد
تقریبا فکر کنم کل خونه رو دنبالش گشتم که یهو پام گیر کرد به مبل و افتادم رو مبل که کوک از فرصت استفاده کرد و اومد دستام رو بالا گرفت، از عسلی لیوان آبو ریخت روم بعدم قلقلک میدادم که منم ...
جونگ کوک ویو
داشتم قلقلکش میدادم که یهو گوشم رو گرفت و بلندم کرد برد تو حمام
آب رو باز کرد و من رو هل داد زیر دوش
خودشم داشت قهقهه میزد
زندگی مافیایی من با پسر عمو خشن🖤🎚
کوک ویو
داشت لباساشو عوض،میکرد اما خبر نداشت که دارن از تو آینه میبینمش
کم کم داشتم تح.ر.ی.ک میشدم آخه یه دختر چرا باید س.ی..نه . و با..س..ن..ش انقدر بزرگ باشه
داشتم از تو آینه نگاش میکردم که دیدم و یه جیغ زد منم سریع فرار کردم
ا.ت ویو
از خجالت داشتم آب میشدم . لباسم رو پوشیدم و رفتم دنبالش که فرار کرد
تقریبا فکر کنم کل خونه رو دنبالش گشتم که یهو پام گیر کرد به مبل و افتادم رو مبل که کوک از فرصت استفاده کرد و اومد دستام رو بالا گرفت، از عسلی لیوان آبو ریخت روم بعدم قلقلک میدادم که منم ...
جونگ کوک ویو
داشتم قلقلکش میدادم که یهو گوشم رو گرفت و بلندم کرد برد تو حمام
آب رو باز کرد و من رو هل داد زیر دوش
خودشم داشت قهقهه میزد
۱۱.۷k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.