♡Desire hour♡
♡ساعت ارزو♡p5
لباسام رو عوض کردم یه لباس راحتی
پوشیدم
یه تیشرت سفید با شلوارکه سفید کوتاه جذب
رو تیشرتم به ژاپنی نوشته شده بود لوسیفر
حصلم پوکید
+اه پس کی میخوا بیاد!
.
.
.
پرش به ساعت ۱۰:۵۷
.
.
.
-اوه شت به سوو قول دادم ببرمش بیرون
سریع از شرکت اومدم بیرون و
سوار ماشین شدمو با سرعت زیاد به سمت خونه حرکت کردم
.
.
.
پرش به ساعت ۱۱:۳۵ دقیقه
.
.
.
تا من رسیدم شد ساعت ۱۱:۳۶ دقیقه
هرچی سوو رو صدا زدم کسی جواب نداد
نگران شدم و کل خونرو زیر ر کردم
شروع کردم به گشتن
.
.
.
همه جارو گشتم اخر خسته شدم نشستم
رو مبل وسط حال
یکم دقت کردم دیدم یه پایی
از پشت مبل
زده بیرون
.
.
.
فکر کنم سوو بود
بله خودش بود
واییئی چه کیوت خوابیدهههعههه
دلم نیومد بیدارش کنم
براید استایل بلندش کردم بردمش تو اتاق
.
.
.
دیدم جونگکوک نیومد خسته شدم
رفتم با موبایلم یکم بازی کردم
بعد یهو خوابم برد
نمیدونم کجا
خوابم برد
بعد صدای کسی رو میشنیدم که میگفت سوو سوو
کجایی
سوو
ولی من زه جهان فارغ بودم گرفتم خوابیدم
نای حرف زدن نداشتم
.
.
.
-گذاشتمش رو تخت خودمم کنارش نشستم
با انگشتام صورتشو ناز میکردم
موهاشو از جلوی صورتش کنار زدم
واو واقعا قیافه ی زیبایی داره
تابه حال بهش دقت نکردم
وایی چه ناز خوابیده
چه لب هایی
نه جونگکوک اون دخترته
این فکرارو از سرت بیرون کنننننن
ولی اگه دخترم نبود
و یه روزی تو خیابون میدیدمش
قطعا عاشق میشدم!=)
.
.
.
تو خیالاتم بودم
.
.
.
که یهو.........
.
.
.
ادامه پارت بعد:)))
امیدوارم خوشتون اومده باشه=)
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
لباسام رو عوض کردم یه لباس راحتی
پوشیدم
یه تیشرت سفید با شلوارکه سفید کوتاه جذب
رو تیشرتم به ژاپنی نوشته شده بود لوسیفر
حصلم پوکید
+اه پس کی میخوا بیاد!
.
.
.
پرش به ساعت ۱۰:۵۷
.
.
.
-اوه شت به سوو قول دادم ببرمش بیرون
سریع از شرکت اومدم بیرون و
سوار ماشین شدمو با سرعت زیاد به سمت خونه حرکت کردم
.
.
.
پرش به ساعت ۱۱:۳۵ دقیقه
.
.
.
تا من رسیدم شد ساعت ۱۱:۳۶ دقیقه
هرچی سوو رو صدا زدم کسی جواب نداد
نگران شدم و کل خونرو زیر ر کردم
شروع کردم به گشتن
.
.
.
همه جارو گشتم اخر خسته شدم نشستم
رو مبل وسط حال
یکم دقت کردم دیدم یه پایی
از پشت مبل
زده بیرون
.
.
.
فکر کنم سوو بود
بله خودش بود
واییئی چه کیوت خوابیدهههعههه
دلم نیومد بیدارش کنم
براید استایل بلندش کردم بردمش تو اتاق
.
.
.
دیدم جونگکوک نیومد خسته شدم
رفتم با موبایلم یکم بازی کردم
بعد یهو خوابم برد
نمیدونم کجا
خوابم برد
بعد صدای کسی رو میشنیدم که میگفت سوو سوو
کجایی
سوو
ولی من زه جهان فارغ بودم گرفتم خوابیدم
نای حرف زدن نداشتم
.
.
.
-گذاشتمش رو تخت خودمم کنارش نشستم
با انگشتام صورتشو ناز میکردم
موهاشو از جلوی صورتش کنار زدم
واو واقعا قیافه ی زیبایی داره
تابه حال بهش دقت نکردم
وایی چه ناز خوابیده
چه لب هایی
نه جونگکوک اون دخترته
این فکرارو از سرت بیرون کنننننن
ولی اگه دخترم نبود
و یه روزی تو خیابون میدیدمش
قطعا عاشق میشدم!=)
.
.
.
تو خیالاتم بودم
.
.
.
که یهو.........
.
.
.
ادامه پارت بعد:)))
امیدوارم خوشتون اومده باشه=)
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
۱۰.۰k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.