فرشته هزار بال part ⁶
ویو جیمین:
هرکاری کردم بیدار نشد به پزشک جانگ گفتم بیاد ک وقتی امد شروع کرد به معاینه کردن ا/ت
همش استرس داشتم
جانگ. به ایشون سم قوی داده شده؟!
جیمین. چ.. چیی؟.. من بی خبرم!
جانگ. فقط درمانش پادزهرشه
جیمین . میارم برات
.
.
ویو جیمین:
احساس میکردم کار اون چیونگه
پس سوار اسب شدم و حرکت کردم سمت عمارت چیونگ
وقتی رسیدم [🔪] رو گذاشتم رو گلوش
جیمین. بگو ببینم... تو ا/ت رو مسموم کردی؟!
چیونگ. ولم کن فرمانده
جیمین. حع نه اول بگو پادزهرش کجااست؟
چیونگ. شرط داره
جیمین. بگو شرطو بچه ها جیمین از ا/ت خوشش میاد
چیونگ. مهر سلطنتی رو بگیر و بیار جدی
جیمین. چ.. چیییی
.
.
ویو جیمین:
من حاضرم جونم رو برای ا/ت بدم
سوار اسب شدم با چوی و حرکت کردیم سمت عمارت
یواشکی از بالای سخف های عمارت میرفتم بالا تا به اتاق سلطنتی رسیدم
مهر رو ور داشتم و سریع از اونجا خارج شدم
.
.
ویو ا/ت:
از دیشب حالم بد بود
توی خواب یه دختری رو دیدم ک مریض بود
و من داشتم همون امضا رو میزدم ک پشت دفترچه بود
بعد براشون دارو درست میکردم
چند ساعت گذشت ک بهوش امدم و جیمین رو دیدم...
.
.
ویو جیمین:
مهر سلطنتی رو دادم بهش و پادرزهر رو گرفتم
چیونگ. اینو هفت روز یبار بده بخوره..
جیمین. باشه رفت
همش عذاب وجدان میومد سراغم ک چرا اون کار رو. کردم
رفتم و پزشک جانگ بت یع سرنگ اون رو توی دهن ا/ت ریخت
بعد چند ساعت ا/ت بهوش امد
و [🫂] کرد...
.
.
ویو ا/ت:
داشتم با جیمین حرف میزدم...
.
.
.
.
خماری 👀
ببخشی کم شد🫂🤍
شرط: 30 لایک
هرکاری کردم بیدار نشد به پزشک جانگ گفتم بیاد ک وقتی امد شروع کرد به معاینه کردن ا/ت
همش استرس داشتم
جانگ. به ایشون سم قوی داده شده؟!
جیمین. چ.. چیی؟.. من بی خبرم!
جانگ. فقط درمانش پادزهرشه
جیمین . میارم برات
.
.
ویو جیمین:
احساس میکردم کار اون چیونگه
پس سوار اسب شدم و حرکت کردم سمت عمارت چیونگ
وقتی رسیدم [🔪] رو گذاشتم رو گلوش
جیمین. بگو ببینم... تو ا/ت رو مسموم کردی؟!
چیونگ. ولم کن فرمانده
جیمین. حع نه اول بگو پادزهرش کجااست؟
چیونگ. شرط داره
جیمین. بگو شرطو بچه ها جیمین از ا/ت خوشش میاد
چیونگ. مهر سلطنتی رو بگیر و بیار جدی
جیمین. چ.. چیییی
.
.
ویو جیمین:
من حاضرم جونم رو برای ا/ت بدم
سوار اسب شدم با چوی و حرکت کردیم سمت عمارت
یواشکی از بالای سخف های عمارت میرفتم بالا تا به اتاق سلطنتی رسیدم
مهر رو ور داشتم و سریع از اونجا خارج شدم
.
.
ویو ا/ت:
از دیشب حالم بد بود
توی خواب یه دختری رو دیدم ک مریض بود
و من داشتم همون امضا رو میزدم ک پشت دفترچه بود
بعد براشون دارو درست میکردم
چند ساعت گذشت ک بهوش امدم و جیمین رو دیدم...
.
.
ویو جیمین:
مهر سلطنتی رو دادم بهش و پادرزهر رو گرفتم
چیونگ. اینو هفت روز یبار بده بخوره..
جیمین. باشه رفت
همش عذاب وجدان میومد سراغم ک چرا اون کار رو. کردم
رفتم و پزشک جانگ بت یع سرنگ اون رو توی دهن ا/ت ریخت
بعد چند ساعت ا/ت بهوش امد
و [🫂] کرد...
.
.
ویو ا/ت:
داشتم با جیمین حرف میزدم...
.
.
.
.
خماری 👀
ببخشی کم شد🫂🤍
شرط: 30 لایک
۲۹.۸k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.