مامور مخفی
فصل دوم!
pqrt ¹¹
بعد از چند دقیقه پیامی به گوشیم اومد.
گوشیمو از توی جیبم در اوردمو نگاهی به پیام انداختم.
پیام واریز پول بود!
ولی من اینو نمیخاستم من اطلاعات لیون رو میخاستم.
انگاری که تهیونگ از اتفاقات داخل مغزم خبر دار شده بود گفت:
ات این تنها جلسه نیست
ما با این ادم زیاد کار داریم
نگاهمو به پسر روبه روم دادم که بهم خیره شده بود.
ات:چیزی شده ؟
لیون:میدونستی خیلی خوشگلی؟
صدای تهیونگ توی گوشم پیچید:
ات تو برای کار اونجا رفتی و میدونی اون
یه دختر باز حرفیه ای
حرفشو با سرم تایید کردم.
ات:ممنونم و لبخندی زدم.
هر لحظه داشت بهم نزدیکتر میشد و نگاهش روی لبام بود.
وقتی دیدمداره از حد خودش میگذره
از جام بلند شدمو هرچی تهیونگ گفت تکرار کردم:جلسه بعد پس فردا ساعت ۶ عصر
و به سمت ماشینم راه افتادم.
ادامه دارد........
۱۳ لایک
۱۳ کامنت
۲ فالو گایز
pqrt ¹¹
بعد از چند دقیقه پیامی به گوشیم اومد.
گوشیمو از توی جیبم در اوردمو نگاهی به پیام انداختم.
پیام واریز پول بود!
ولی من اینو نمیخاستم من اطلاعات لیون رو میخاستم.
انگاری که تهیونگ از اتفاقات داخل مغزم خبر دار شده بود گفت:
ات این تنها جلسه نیست
ما با این ادم زیاد کار داریم
نگاهمو به پسر روبه روم دادم که بهم خیره شده بود.
ات:چیزی شده ؟
لیون:میدونستی خیلی خوشگلی؟
صدای تهیونگ توی گوشم پیچید:
ات تو برای کار اونجا رفتی و میدونی اون
یه دختر باز حرفیه ای
حرفشو با سرم تایید کردم.
ات:ممنونم و لبخندی زدم.
هر لحظه داشت بهم نزدیکتر میشد و نگاهش روی لبام بود.
وقتی دیدمداره از حد خودش میگذره
از جام بلند شدمو هرچی تهیونگ گفت تکرار کردم:جلسه بعد پس فردا ساعت ۶ عصر
و به سمت ماشینم راه افتادم.
ادامه دارد........
۱۳ لایک
۱۳ کامنت
۲ فالو گایز
۴۲.۷k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.