part17
part17
ا.ت ویو:
ناشناس:فکر نکنم لازم باشه بدونی
دستمو با سختی بردم سمت ماسکی که روی صورتش بود و ماسکو کشیدم پایین که سریع صورتشو برگردون و من نتونستم ببینم ماسکشو زد و روبه من کرد و منو محکم تر فشار داد
ا.ت:بگو..کی...هستی(باسختی)
بدون اینکه جوابی بده ولم کرد و از دیواره حیاط عمارت بالا رفت و یه نگاهی به من کرد گفت
ناشناس:فردا میبینمت
و از دیوار رفت پایین و یهو به خودم اومدم
ا.ت:چی..چیییییی؟ منظورش چی بود که فردا منو میبینه؟ هااااااا؟
همون جور که باخودم کلنجار میرفتم ٍرفتم سمت دره عمارت و رفتم توی اتاقم بورا خواب بود و منم گرفتم خوابیدم
«صبح»
با فرود اومدن یه چیز سنگین روی شکمم از خواب پریدم چشمام باز نمیشد یه کم که صبر کردم دیدم پای بورا روی شکممه با کلی فحشی که بهش دادم از خواب بیدار شد
بورا:پدرصگ چرا فحش میدی(عصبی خابالو)
ا.ت:پای گرامی شما مثل اینکه بد جایی فرود اومده
بورا:کجا فرود اومده؟
ا.ت:رو شکم بنده
بورا:خب میخواستی پیش من نخوابی
ا.ت:عه؟ مثل اینکه تو نباید روی تخت بخوابی
بورا:پس کجا بخوابم؟
ا.ت:کف زمین
بورا:چشم حتما شما اعمر کن
ا.ت:گاووووووه چشم سفید پاشو کلی کار داریم
بورا:اوففففف باشه
بلند شدیم اتاق رو جمع کردیم و رفتیم پایین صبحونه رو نوش جان کردیم اومدیم بالا تا بقیه کارامونو انجام بدیم
ادامه دارد.....
شرط:
لایک بالای 8
کامنت بالای 14
منتظرم😎 ❤
کیلی لیلی ادمین پارت جدید گذاشت😂 ادمین تون خیلی گشادیش زیاد شده😐
ا.ت ویو:
ناشناس:فکر نکنم لازم باشه بدونی
دستمو با سختی بردم سمت ماسکی که روی صورتش بود و ماسکو کشیدم پایین که سریع صورتشو برگردون و من نتونستم ببینم ماسکشو زد و روبه من کرد و منو محکم تر فشار داد
ا.ت:بگو..کی...هستی(باسختی)
بدون اینکه جوابی بده ولم کرد و از دیواره حیاط عمارت بالا رفت و یه نگاهی به من کرد گفت
ناشناس:فردا میبینمت
و از دیوار رفت پایین و یهو به خودم اومدم
ا.ت:چی..چیییییی؟ منظورش چی بود که فردا منو میبینه؟ هااااااا؟
همون جور که باخودم کلنجار میرفتم ٍرفتم سمت دره عمارت و رفتم توی اتاقم بورا خواب بود و منم گرفتم خوابیدم
«صبح»
با فرود اومدن یه چیز سنگین روی شکمم از خواب پریدم چشمام باز نمیشد یه کم که صبر کردم دیدم پای بورا روی شکممه با کلی فحشی که بهش دادم از خواب بیدار شد
بورا:پدرصگ چرا فحش میدی(عصبی خابالو)
ا.ت:پای گرامی شما مثل اینکه بد جایی فرود اومده
بورا:کجا فرود اومده؟
ا.ت:رو شکم بنده
بورا:خب میخواستی پیش من نخوابی
ا.ت:عه؟ مثل اینکه تو نباید روی تخت بخوابی
بورا:پس کجا بخوابم؟
ا.ت:کف زمین
بورا:چشم حتما شما اعمر کن
ا.ت:گاووووووه چشم سفید پاشو کلی کار داریم
بورا:اوففففف باشه
بلند شدیم اتاق رو جمع کردیم و رفتیم پایین صبحونه رو نوش جان کردیم اومدیم بالا تا بقیه کارامونو انجام بدیم
ادامه دارد.....
شرط:
لایک بالای 8
کامنت بالای 14
منتظرم😎 ❤
کیلی لیلی ادمین پارت جدید گذاشت😂 ادمین تون خیلی گشادیش زیاد شده😐
۵.۲k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.