قسمت 2 پارت 79
ات: باشه اقای سختگیر
چان: سختگیر نیستم فقط نمیخوای چیزی که برای منه دیگران نگاه کنه.
ات: هوممم .
چان: ناز نکن زود باش .
ات: ضد حال اومدم .
چان: اینا بازم نامناسبه.
ات: کجاش دقیقا نامناسبه؟ یه شورتک و یه تاب گشاد پوشیده بودم .
چان: واقعا دارم دیوونه میشم .
ات: دیوونه نشو کولم کن ببر پایین .
چان: باشه بپر بالا .
فلیکس: وای چان اومدی؟
چانگبین: واقعا داشتم نقشه میکشیدم که در رو بشکنم.
هیون: اصلا نگران نباشید ات پیشش هست و قرار نیست بازم لجبازی بکنه .
مینهو: یا هیونگ ترسوندی مارو .
ات: یه لحظه منو بزار پایین گوشیم داره خودشو میکشه .
چان: اوکی
ات: های اوپا
......
اره حالش بهتر شده ممنون
........
عاممم من امشب رو اینجام .
.........
اوکی پس میخوای منو به شرکت معرفی کنی باشه .
.......
ادرس اینجا؟ لوکیشن میفرستم الان میای ؟
......
باشه منتظرتم .
چان: عتیقه بود؟
ات: اره داشت حال تورو میپرسید و داره میاد اینجا .
چان: حوصله شو ندارم .
هیون: میدونین من مث ببر گرسنه ام ؟
ات: منم زود باشین بیاین غذا بخوریم تا از حال نرفتم .
چان: میل ندارم .
فلیکس: چان من بخاطر تو غذا حاضر کردم بخور تا من ناراحت نشدم .
ات: خب عزیزم دهنتو باز کن .
چان: نصف قاشق رو خودت خوردی نصفش رو من این چه قانونیه؟
مینهو: خوشحالم که حالت خوب شد هیونگ .
ات: وایییی اومددد .
چان: تا خواست بلند شه دستشو گرفتم مستقیما لبامون بهم وصل شد.
فلیکس ، مینهو ، چانگبین، هیونجین: 😲😲😲😲
ات: عاممم
فلیکس: دقیقا این چی بود؟
ات: دویدم سمت در و باز کردم . اوپاااا خوش اومدی .
هان: مرسی عزیزم
مینهو؛ چشام درشت شد هان برادر ات هست !
هان: سلام بر همه من هان جیسونگم برادر ات .
هیون: سلام خوشبختم باهات اشنا شدم جیسونگ شی .
هان: لطفا جیسونگ یا هان بگید بهتره چون معذب میشم .
فلیکس و چانگبین: خوشبختم .
مینهو: خوشحالم که دیدمت هان .
هان: منم ددی .
ات: ها؟
چان: اوه شت .
مینهو: هان دوست پسر من هست البته بود ولی خب
ات: چان منو بگیر .
چان: ات حالت خوبه؟
هان: عزیزم حالت خوبه؟
ات: چرا بهم گفتی استریتی درحالی که با بهترین دوستم رابطه داشتی؟
هان: نخواستم گرایش واقعیم رو بهت بگم متاسفم .
چان: بهت گفته بودم اگه ات رو ناراحت کنی میکشمت پس خودتو مرده فرض کن .
ات: چان عزیزم من خوبم فقط شوکه شدم .
مینهو: نمیدونستم برادر ات هستی چرا 4 سال ازم مخفی کردی؟
هان: من از کجا میدونستم ات دوستته ؟
هیون: بچه ها لطفا خودتون رو حفظ کنید و غذاهامون سرد شد .
ات: هوم بهتره من غذا بخورم .
هان: ات خوشگلم من میرم اومده بودم چان رو ببینم و علاه بر این عمو درخواست تغییر کارت هویت داده فردا صبح میام بریم شرکت بعد شرکت هم کارتت رو عوض کنیم.
ات: اوممم اوکی .
هان: اوکی رفتم شب خوبی داشته باشی .
ات: یوتووو اوپا .
چان : عتیقه
ات: 😒😒
چان: چرا اونطوری نگام میکنی ؟
ات: عتیقه نگو هان بگو
چان: حالا که اینطوری شد عتیقههههه
چان: سختگیر نیستم فقط نمیخوای چیزی که برای منه دیگران نگاه کنه.
ات: هوممم .
چان: ناز نکن زود باش .
ات: ضد حال اومدم .
چان: اینا بازم نامناسبه.
ات: کجاش دقیقا نامناسبه؟ یه شورتک و یه تاب گشاد پوشیده بودم .
چان: واقعا دارم دیوونه میشم .
ات: دیوونه نشو کولم کن ببر پایین .
چان: باشه بپر بالا .
فلیکس: وای چان اومدی؟
چانگبین: واقعا داشتم نقشه میکشیدم که در رو بشکنم.
هیون: اصلا نگران نباشید ات پیشش هست و قرار نیست بازم لجبازی بکنه .
مینهو: یا هیونگ ترسوندی مارو .
ات: یه لحظه منو بزار پایین گوشیم داره خودشو میکشه .
چان: اوکی
ات: های اوپا
......
اره حالش بهتر شده ممنون
........
عاممم من امشب رو اینجام .
.........
اوکی پس میخوای منو به شرکت معرفی کنی باشه .
.......
ادرس اینجا؟ لوکیشن میفرستم الان میای ؟
......
باشه منتظرتم .
چان: عتیقه بود؟
ات: اره داشت حال تورو میپرسید و داره میاد اینجا .
چان: حوصله شو ندارم .
هیون: میدونین من مث ببر گرسنه ام ؟
ات: منم زود باشین بیاین غذا بخوریم تا از حال نرفتم .
چان: میل ندارم .
فلیکس: چان من بخاطر تو غذا حاضر کردم بخور تا من ناراحت نشدم .
ات: خب عزیزم دهنتو باز کن .
چان: نصف قاشق رو خودت خوردی نصفش رو من این چه قانونیه؟
مینهو: خوشحالم که حالت خوب شد هیونگ .
ات: وایییی اومددد .
چان: تا خواست بلند شه دستشو گرفتم مستقیما لبامون بهم وصل شد.
فلیکس ، مینهو ، چانگبین، هیونجین: 😲😲😲😲
ات: عاممم
فلیکس: دقیقا این چی بود؟
ات: دویدم سمت در و باز کردم . اوپاااا خوش اومدی .
هان: مرسی عزیزم
مینهو؛ چشام درشت شد هان برادر ات هست !
هان: سلام بر همه من هان جیسونگم برادر ات .
هیون: سلام خوشبختم باهات اشنا شدم جیسونگ شی .
هان: لطفا جیسونگ یا هان بگید بهتره چون معذب میشم .
فلیکس و چانگبین: خوشبختم .
مینهو: خوشحالم که دیدمت هان .
هان: منم ددی .
ات: ها؟
چان: اوه شت .
مینهو: هان دوست پسر من هست البته بود ولی خب
ات: چان منو بگیر .
چان: ات حالت خوبه؟
هان: عزیزم حالت خوبه؟
ات: چرا بهم گفتی استریتی درحالی که با بهترین دوستم رابطه داشتی؟
هان: نخواستم گرایش واقعیم رو بهت بگم متاسفم .
چان: بهت گفته بودم اگه ات رو ناراحت کنی میکشمت پس خودتو مرده فرض کن .
ات: چان عزیزم من خوبم فقط شوکه شدم .
مینهو: نمیدونستم برادر ات هستی چرا 4 سال ازم مخفی کردی؟
هان: من از کجا میدونستم ات دوستته ؟
هیون: بچه ها لطفا خودتون رو حفظ کنید و غذاهامون سرد شد .
ات: هوم بهتره من غذا بخورم .
هان: ات خوشگلم من میرم اومده بودم چان رو ببینم و علاه بر این عمو درخواست تغییر کارت هویت داده فردا صبح میام بریم شرکت بعد شرکت هم کارتت رو عوض کنیم.
ات: اوممم اوکی .
هان: اوکی رفتم شب خوبی داشته باشی .
ات: یوتووو اوپا .
چان : عتیقه
ات: 😒😒
چان: چرا اونطوری نگام میکنی ؟
ات: عتیقه نگو هان بگو
چان: حالا که اینطوری شد عتیقههههه
۳۰۷
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.