پارت ۵
جیمین: قانونارو بهت نگفتن؟؟؟؟نگفتن تا من اجازه کاریو ندم نباید انجامش بدی ؟ هوم ؟
از پشت میزش بلند شد و اومد سمتم سر جام سیخ و ایستاده بود و یک اینچم تکون نخوردم که تو یه سانتیم وایستاد دستشو بالا آورد و گونمو نوازش کرد که یه قدم عقب رفتم پوزخندی زد
جیمین : برو بیرون
سریع از اتاقش خارج شدم و رفتم پایین نفس عمیقی کشیدم و رو صندلیه تو آشپز خونه نشستم و نفس عمیقی کشیدم
ویو جیمین:
از وقتی دیدمش جذبش شدم بدنش برای از بین بردن رفع نیازم خیلی فوق العادس
میتونه برده خوبی باشه لاغر و زریف بود
خیلی سفید بود عالی بود در کل
ویو ا/ت:
وارد اتاقم شدم رو تختم نشستم قلبم مثل گنجشک تند میزد وقتی نزدیکم شد قلبم شروع کرد به ... اههه ا/ت بس کن چت شده ها بلند شدم و از اتاق خارج شدم که آجوما اومد پیشم
آجوما: دخترم ارباب کارت داره
ا/ت : باشه آجوما
از پله ها رفتم بالا روبرو اتاقش وایستادم و تقه ای به در زدم
جیمین : بیا تو
درو باز کردم و وارد اتاقش شدم و درو بستم
ا/ت : با من کاری داشتین ارباب؟
برگشت سمتم و به کراواتش اشاره کرد
جیمین : ببندش
آروم نزدیکش شدم و دستمو به سمت کراواتش بردم که دستشو پشت کمرم حلقه کرد نگاهش رو صورتم می چرخید داشتم کراواتش و می بستم و البته بستم که کمرمو ول کرد
جیمین : می تونی بری
تعظیمی کردم و از اتاق اومدم بیرون
ویو جیمین :
وقتی داشت کراواتم می بست بخاطر اختلاف قدی زیادی که داشتیم رو نوک پاهاش وایستاد برای اینکه تعادلش از دست نده دستم دور کمرش حلقه کردم لعنتی خیلی کمرش باریک بود نگاهمو همه جای صورتش چرخندم خیلی خوشگل بود که کراواتم و بست و بعدش تعظیم کرد و رفت این دختر خیلی خاصه لعنتی!
وایییی دستاااام شکستن انقدر تند تند تایم کردم حمایت کنید دیه.🥺
از پشت میزش بلند شد و اومد سمتم سر جام سیخ و ایستاده بود و یک اینچم تکون نخوردم که تو یه سانتیم وایستاد دستشو بالا آورد و گونمو نوازش کرد که یه قدم عقب رفتم پوزخندی زد
جیمین : برو بیرون
سریع از اتاقش خارج شدم و رفتم پایین نفس عمیقی کشیدم و رو صندلیه تو آشپز خونه نشستم و نفس عمیقی کشیدم
ویو جیمین:
از وقتی دیدمش جذبش شدم بدنش برای از بین بردن رفع نیازم خیلی فوق العادس
میتونه برده خوبی باشه لاغر و زریف بود
خیلی سفید بود عالی بود در کل
ویو ا/ت:
وارد اتاقم شدم رو تختم نشستم قلبم مثل گنجشک تند میزد وقتی نزدیکم شد قلبم شروع کرد به ... اههه ا/ت بس کن چت شده ها بلند شدم و از اتاق خارج شدم که آجوما اومد پیشم
آجوما: دخترم ارباب کارت داره
ا/ت : باشه آجوما
از پله ها رفتم بالا روبرو اتاقش وایستادم و تقه ای به در زدم
جیمین : بیا تو
درو باز کردم و وارد اتاقش شدم و درو بستم
ا/ت : با من کاری داشتین ارباب؟
برگشت سمتم و به کراواتش اشاره کرد
جیمین : ببندش
آروم نزدیکش شدم و دستمو به سمت کراواتش بردم که دستشو پشت کمرم حلقه کرد نگاهش رو صورتم می چرخید داشتم کراواتش و می بستم و البته بستم که کمرمو ول کرد
جیمین : می تونی بری
تعظیمی کردم و از اتاق اومدم بیرون
ویو جیمین :
وقتی داشت کراواتم می بست بخاطر اختلاف قدی زیادی که داشتیم رو نوک پاهاش وایستاد برای اینکه تعادلش از دست نده دستم دور کمرش حلقه کردم لعنتی خیلی کمرش باریک بود نگاهمو همه جای صورتش چرخندم خیلی خوشگل بود که کراواتم و بست و بعدش تعظیم کرد و رفت این دختر خیلی خاصه لعنتی!
وایییی دستاااام شکستن انقدر تند تند تایم کردم حمایت کنید دیه.🥺
۲۶.۱k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.