ܥࡐ ܝ ے ڪـܘ ܢܚܝ ࡅ߭ࡐ ܢܚ݅ࡅ߳ߺߺܙ ܢ̣ܝ ߊ ܩࡐ ࡍ߭ ܝ ܧܩ ۬ ި۬ב
ܥࡐܝے ڪـܘ ܢܚܝࡅ߭ࡐܢܚ݅ࡅ߳ߺߺܙ ܢ̣ܝߊܩࡐࡍ߭ ܝܧܩ ۬ ި۬ב
ܢ݆ߺߊܝࡅ߳¹
༻══════════════༻
مقدمه:
خانه ای که بیشتر شبیه قصر بود. این قصر برای خاندان کیم بود. خاندانی با قدرتی بی پایان و ثروتی که هیچ وقت تموم نمی شد. در این خانه³ پسر زندگی میکردند. کیم سوکجین پسر اول خانواده کیم نامجون پسر دوم و کیم تهیونگ پسر آخر خانواده. دو پسر اول خانواده آروم و مهربون بودن. اما...
پسر سوم ارامشی تو وجودش نداشت. سرکش بود و یاغی هرچی میخواست باید بدست می آورد. و اون چیزی رو میخواست که برای رقیبای خاندانشون بود.سه خاندان که قدرت و ثروتشون به خاندان کیم میرسید.رقیب اول
خاندان پارک که تمام معادن طلای کشور دستشون بود. رقیب دوم خاندان مین که بخاطر عالی بودن کارشون اعتبار زیادی داشتن. بهترین رستوران ها برای خانواده مین بود. رقیب سوم خاندان جئون که نسل در نسل نظامی بودن و قدرت نظامی عالی داشتن.
خاندان کیم میخواست همه این هارو داشته باشه، معدن خانواده پارک،اعتبار خانواده مین،و قدرت نظامی خانواده جئون. ولی مگه بس نبود صنعت مد دست خانواده کیم بود و بهترین طرح ها برای این خانواده بودن.
رقیبای خانوادگی که از اول باهم دشمنی داشتن قراره پستی بلندی های زیادی رو پشت سر بزارن. همه ی این اتفاقات در دوره استعمارگری قراره بیوفته. یعنی سال 1938...
"شخص سوم"
موسیقی آروم و کلاسیکی پخش شد. امشب شبی بود که قرار بود. طرح های برتر و عالی رو معرفی کنن. همه منتظر این اتفاق بودن تا طراحی هاشون دیده بشه.اما یک شخص بیخیال و خالی از هر حسی نشسته بود این شخص نماینده خاندان کیم بود...
"تهیونگ"
به آدم های ابله روبه روم نگاه کردم. خوبه میدونن هر دفعه کی انتخاب میشه اما...هوف
نگاهمو از آدمای روبه روم گرفتمو به محتویات لیوانم خیره شدم. لیوان رو بردم سمت لبام که متوجه سنگینی نگاه کسی شدم سرمو برگردوندم ولی نتونستم بفهمم کیه؟!
بالاخره خواستن که طرح هارو به نمایش بذارن و انتخاب کنن. گائول سریع خودش رو رسوند به من. گائول مدیر برنامه بود.
گائول: رئیس لطفا سریع بیاید.
+چی شده گائول؟
(علامت ته+)
گائول: بیاید متوجه میشید اینجا نمی تونم بگم سرمو تکون دادم از جام بلند شدم با گائول همراه شدم. گائول منو برد سمت اتاقی که مخصوص خانواده کیم بود.
+خب گائول بگو
گائول:راستش رئیس...
༻══════════════༻
خوف این رو بخونید حالا:)
تا از کوک هم بزارم:)))
نظرولایک بیب؟
میدونم دوس داشتید که فیک کوک رو بزارم ولی تصمیم گرفتم یه پیج دیگه بزنم بعد اونجا بزارم فیک هارو.
چون اگه پیج بپره لاقل اینجوری فیک ها پاک نمیشه🫠
بعد بهم بگین از اولین پارت همه فیک ها بزارم یا نه از ادامه بزارم تو اون یکی پیج؟ بگید:)))))
#فیک #بی_تی_اس #کلاسیک
ܢ݆ߺߊܝࡅ߳¹
༻══════════════༻
مقدمه:
خانه ای که بیشتر شبیه قصر بود. این قصر برای خاندان کیم بود. خاندانی با قدرتی بی پایان و ثروتی که هیچ وقت تموم نمی شد. در این خانه³ پسر زندگی میکردند. کیم سوکجین پسر اول خانواده کیم نامجون پسر دوم و کیم تهیونگ پسر آخر خانواده. دو پسر اول خانواده آروم و مهربون بودن. اما...
پسر سوم ارامشی تو وجودش نداشت. سرکش بود و یاغی هرچی میخواست باید بدست می آورد. و اون چیزی رو میخواست که برای رقیبای خاندانشون بود.سه خاندان که قدرت و ثروتشون به خاندان کیم میرسید.رقیب اول
خاندان پارک که تمام معادن طلای کشور دستشون بود. رقیب دوم خاندان مین که بخاطر عالی بودن کارشون اعتبار زیادی داشتن. بهترین رستوران ها برای خانواده مین بود. رقیب سوم خاندان جئون که نسل در نسل نظامی بودن و قدرت نظامی عالی داشتن.
خاندان کیم میخواست همه این هارو داشته باشه، معدن خانواده پارک،اعتبار خانواده مین،و قدرت نظامی خانواده جئون. ولی مگه بس نبود صنعت مد دست خانواده کیم بود و بهترین طرح ها برای این خانواده بودن.
رقیبای خانوادگی که از اول باهم دشمنی داشتن قراره پستی بلندی های زیادی رو پشت سر بزارن. همه ی این اتفاقات در دوره استعمارگری قراره بیوفته. یعنی سال 1938...
"شخص سوم"
موسیقی آروم و کلاسیکی پخش شد. امشب شبی بود که قرار بود. طرح های برتر و عالی رو معرفی کنن. همه منتظر این اتفاق بودن تا طراحی هاشون دیده بشه.اما یک شخص بیخیال و خالی از هر حسی نشسته بود این شخص نماینده خاندان کیم بود...
"تهیونگ"
به آدم های ابله روبه روم نگاه کردم. خوبه میدونن هر دفعه کی انتخاب میشه اما...هوف
نگاهمو از آدمای روبه روم گرفتمو به محتویات لیوانم خیره شدم. لیوان رو بردم سمت لبام که متوجه سنگینی نگاه کسی شدم سرمو برگردوندم ولی نتونستم بفهمم کیه؟!
بالاخره خواستن که طرح هارو به نمایش بذارن و انتخاب کنن. گائول سریع خودش رو رسوند به من. گائول مدیر برنامه بود.
گائول: رئیس لطفا سریع بیاید.
+چی شده گائول؟
(علامت ته+)
گائول: بیاید متوجه میشید اینجا نمی تونم بگم سرمو تکون دادم از جام بلند شدم با گائول همراه شدم. گائول منو برد سمت اتاقی که مخصوص خانواده کیم بود.
+خب گائول بگو
گائول:راستش رئیس...
༻══════════════༻
خوف این رو بخونید حالا:)
تا از کوک هم بزارم:)))
نظرولایک بیب؟
میدونم دوس داشتید که فیک کوک رو بزارم ولی تصمیم گرفتم یه پیج دیگه بزنم بعد اونجا بزارم فیک هارو.
چون اگه پیج بپره لاقل اینجوری فیک ها پاک نمیشه🫠
بعد بهم بگین از اولین پارت همه فیک ها بزارم یا نه از ادامه بزارم تو اون یکی پیج؟ بگید:)))))
#فیک #بی_تی_اس #کلاسیک
۵۰.۶k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.