مُـ دّیّـ ـر هُـ تِـ لِ مُـ ونّ🌘
مُـدّیّــر هُـتِـلِ مُـونّ🌘
part : sixteen
ا/ت ویو:
صبح با سوزشی ریز
زیر دلم بیدار شدم،خب خداروشکر بهم سخت نگرف!
خواستم بلند شم که چیزی مانعم شد...خب اره دست کوک
دورم حلقه شده بود و هرچی بیشتر جا به جا میشدم سفت تر میشد
یه لحظه چشمم به صورتش خورد که برعکس دیشب که هات بود الان خیلی
خیلی خیلی کیوت بود
+عام کوک؟
_میشه تکون نخوری؟
+ولی باید بریم صبحونه بخوریماا
یه دفه ای بلند شد و بوسه ی کوچیکی به لبم زد
_خب بریم؟
+ارهه
کوک ویو:
تازه ا/ت بیدار شده
میخوام خودمو بزنم به خواب تا یکمم بیشتر پیشم بخوابه
میخواست بلند شه که حلقه دستمو تنگ تر کردم
(حوصله ندارم بقیشو بنویسم خودتون که میدونیددد)
دستشو گرفتم
_فکر نمی کردم دیشب انقدر خوش باشه
+(سرخ شدن)
_چاگیا چرا خجالت میکشی؟!
+نمی دونم
_بهر حال، من امروز صبحونه رو درست میکنم
+عع توو!!
_نه عمم
+خب اصلا بهت نمی خوره اشپزی بلد باشیی
_خب من قبل از اینکه وارد زندگیم بشی(عهم عهم) تنها بودم
+خب اجوما چیی
_خب اون وقتی مهمونی داشتیم میومد
_فکر کنم پنکیک ژاپنی خوب باشه
+هعی
_با اینکه حوابتو نمی دونم ولی درست میکنم
...
عهم عهم💔🌚
داداش من اماده سخنرانی نیستم الاننن💔🌚
خب
ادمین این چند روزه اصلااا حوصله نداشت
شاید این پارته چرت و پرت شده باشه و شاید این فصل کلا مسغره شهه💔🌚
براتون ناشناس میزارم بعدا تا بهم ایده بدین برای فیک جدید🌹😔
ولی خب تو پیج حواباتونو نمی زارم که برا بقبه اسپویل نشه👌🏾😔
part : sixteen
ا/ت ویو:
صبح با سوزشی ریز
زیر دلم بیدار شدم،خب خداروشکر بهم سخت نگرف!
خواستم بلند شم که چیزی مانعم شد...خب اره دست کوک
دورم حلقه شده بود و هرچی بیشتر جا به جا میشدم سفت تر میشد
یه لحظه چشمم به صورتش خورد که برعکس دیشب که هات بود الان خیلی
خیلی خیلی کیوت بود
+عام کوک؟
_میشه تکون نخوری؟
+ولی باید بریم صبحونه بخوریماا
یه دفه ای بلند شد و بوسه ی کوچیکی به لبم زد
_خب بریم؟
+ارهه
کوک ویو:
تازه ا/ت بیدار شده
میخوام خودمو بزنم به خواب تا یکمم بیشتر پیشم بخوابه
میخواست بلند شه که حلقه دستمو تنگ تر کردم
(حوصله ندارم بقیشو بنویسم خودتون که میدونیددد)
دستشو گرفتم
_فکر نمی کردم دیشب انقدر خوش باشه
+(سرخ شدن)
_چاگیا چرا خجالت میکشی؟!
+نمی دونم
_بهر حال، من امروز صبحونه رو درست میکنم
+عع توو!!
_نه عمم
+خب اصلا بهت نمی خوره اشپزی بلد باشیی
_خب من قبل از اینکه وارد زندگیم بشی(عهم عهم) تنها بودم
+خب اجوما چیی
_خب اون وقتی مهمونی داشتیم میومد
_فکر کنم پنکیک ژاپنی خوب باشه
+هعی
_با اینکه حوابتو نمی دونم ولی درست میکنم
...
عهم عهم💔🌚
داداش من اماده سخنرانی نیستم الاننن💔🌚
خب
ادمین این چند روزه اصلااا حوصله نداشت
شاید این پارته چرت و پرت شده باشه و شاید این فصل کلا مسغره شهه💔🌚
براتون ناشناس میزارم بعدا تا بهم ایده بدین برای فیک جدید🌹😔
ولی خب تو پیج حواباتونو نمی زارم که برا بقبه اسپویل نشه👌🏾😔
۱۱.۵k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.