دو پارتی
#دو پارتی
پارت ۲
بعد از حرف زدن با کوک سمت کمدم رفتم و ی هودی سفید با شلوار کارگو مشکی ورداشتم و پوشیدم موهام چون لخت بود دورم ریختم و فق ی تینت زدم
آماده بودم نشستم رو کاناپه تو پذیرایی و منتظر کوک بودم ک بعد ۵ مین با شنیدن صدای در برگشتم و با دیدن چهره کیوت کوک لبخندی زدم
_ نمیای بغلم ؟
با سرعت رفتم و بغلش کردم
_ خب کجا بریم کیتن
+ بریم پیاده روی
_ عوم موافقم بیبی
تا اومدیم بیرون از خونه آسمون شرو کرد ب باریدن
+ اخجون کوک باروننن ولی چجوری قدم بزنیم خیلی شدیده خیس میشیم تو خونه هم چطر نداریم
_ واستا بیبی تو ماشین چطر دارم
+ اوکی
…..
اون شب یکی از ب یاد موندنی ترین شبای عمرم بود قدم زدن تو بارون کنار کسی ک عاشقشم و حرفایی ک بینمون رد و بدل میشد و باعث میشد حال دلم خوب و خوب تر بشه … :)
پایان
پارت ۲
بعد از حرف زدن با کوک سمت کمدم رفتم و ی هودی سفید با شلوار کارگو مشکی ورداشتم و پوشیدم موهام چون لخت بود دورم ریختم و فق ی تینت زدم
آماده بودم نشستم رو کاناپه تو پذیرایی و منتظر کوک بودم ک بعد ۵ مین با شنیدن صدای در برگشتم و با دیدن چهره کیوت کوک لبخندی زدم
_ نمیای بغلم ؟
با سرعت رفتم و بغلش کردم
_ خب کجا بریم کیتن
+ بریم پیاده روی
_ عوم موافقم بیبی
تا اومدیم بیرون از خونه آسمون شرو کرد ب باریدن
+ اخجون کوک باروننن ولی چجوری قدم بزنیم خیلی شدیده خیس میشیم تو خونه هم چطر نداریم
_ واستا بیبی تو ماشین چطر دارم
+ اوکی
…..
اون شب یکی از ب یاد موندنی ترین شبای عمرم بود قدم زدن تو بارون کنار کسی ک عاشقشم و حرفایی ک بینمون رد و بدل میشد و باعث میشد حال دلم خوب و خوب تر بشه … :)
پایان
۸.۹k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.