بادیگارد مورد علاقه ی من p17
Part 17
(پرش زمانی یه هفته بعد)
(ا.ت ویو)
ا.ت: وااااااایییییییییییییییییییییییییییی کمرم شکست. واقعا سفر ۱۵ نفره سخته. تازه از قشم برگشتیم. واااای چقدر گرم بود. وااای پاممممم. وااای دستممم
لارا: ا.ت جان جنگ نبودیم بمولا قشم بودیم
ا.ت: تو نمیدونی که قشم رفتن با ماشین چقدر سختههههه؟؟؟؟
دوروز کامل رانندگی کردم
آخخخخ کمرم
سوجین: یکی بیاد ا.ت رو کول کنه برم خوبش کنم
ا.ت: تروخدا هر کی میخواد کمک کنه منو به سوجین نده
پسرا: 🤣🤣🤣🤣
ا.ت: زهر مار. به چی هار هار میخندید؟
سوهی : واااای خیلی خوب بود.😂😂. ا.ت جان تو در کل با قشم مشکل داریاا🤣🤣
کوک: آره🤣 هی وسط سفر قشم هر چی فحش بلد بود میداد
ا.ت: تو از کجا فهمیدی فحش بوده؟
کوک: سوهی برام ترجمه میکرد😂
ا.ت: سوهیییییییییییی
سوهی: الفرارررررررر🏃🏻🏃🏻🏃🏻🏃🏻
ا.ت:😤😤😤
نامجون: تازه مسئله اینجاست که مثلا شیراز و اصفهان رو اوکی بود ولی قشم انگار براش عذاب جهنمیه😂😂😂😂
جین:😂😂😂😂ولی دور از شوخی عذاهای ایرانی خیلیییییی خوشمزه است لامصب
سوجین: آره😂
این هفته بالاخره تموم شد. یه هفتهی کامل داشتیم تو ایران می چرخیدیم. جین و تهیونگ و نامجون به دخترا اعتراف کردن و ما الان ۴ تا کاپل داریم
جین: اوخیییی عزیزم
سوجین: چاگیاااااا😇😇
می یونگ: اه اه اه اینجا ۷ تا سینگله هااا. از قدیم گفتن اینکارا و یه کارای دیگه جاش تو جمع نیست🌚
سوجین: دخترک عزیزم دوست داری با چی بمیری؟😊🔪
می یونگ: شکلات کاراملی خوردم به قرآن
سوجین: آفرین
ا.ت: 😂😂😂😂👌🏻
بچه ها من برم اتاقم. خسته ام برم استراحت کنم بعد ناهار میخوریم. باشه؟
بچه ها: اوکی
(ا.ت ویو)
وقتی رفتم اتاقم اول یه دوش آب گرم ازم استقبال کرد و بعد از اون یه لباس ست کیوت بنفش پوشیدم. بالاخره روزی که منتظرش بودم رسیده. امروز میچا به ایران بر میگرده و من و دخترا و کوک قراره ازش حرف بکشیم بیرون. نمیخوام به سوهی چیزی بگم چون اگه بفهمه که مادرش قبل از اون دوتا دختر دیگه داشته داغون میشه. خوبی این موضوع اینه که سوهی کره ای بلد نیست و ما خیلی راحت میتونیم کره ای با میچا صحبت کنیم. هووووفففف باید عجله کنم.
ا.ت: من برگشتمممممم
یجی: خوش برگشتییییی
ا.ت: مرسییییییی
خب شروع کنیم؟
دخترا: البتههههههه
(پرش زمانی به دوساعت دیگه)
نایون: پسراااااااا. غذا حاضرههههه
پسرا: اومدیممممممممم
ادامه کامنت♡♡♡♡
(پرش زمانی یه هفته بعد)
(ا.ت ویو)
ا.ت: وااااااایییییییییییییییییییییییییییی کمرم شکست. واقعا سفر ۱۵ نفره سخته. تازه از قشم برگشتیم. واااای چقدر گرم بود. وااای پاممممم. وااای دستممم
لارا: ا.ت جان جنگ نبودیم بمولا قشم بودیم
ا.ت: تو نمیدونی که قشم رفتن با ماشین چقدر سختههههه؟؟؟؟
دوروز کامل رانندگی کردم
آخخخخ کمرم
سوجین: یکی بیاد ا.ت رو کول کنه برم خوبش کنم
ا.ت: تروخدا هر کی میخواد کمک کنه منو به سوجین نده
پسرا: 🤣🤣🤣🤣
ا.ت: زهر مار. به چی هار هار میخندید؟
سوهی : واااای خیلی خوب بود.😂😂. ا.ت جان تو در کل با قشم مشکل داریاا🤣🤣
کوک: آره🤣 هی وسط سفر قشم هر چی فحش بلد بود میداد
ا.ت: تو از کجا فهمیدی فحش بوده؟
کوک: سوهی برام ترجمه میکرد😂
ا.ت: سوهیییییییییییی
سوهی: الفرارررررررر🏃🏻🏃🏻🏃🏻🏃🏻
ا.ت:😤😤😤
نامجون: تازه مسئله اینجاست که مثلا شیراز و اصفهان رو اوکی بود ولی قشم انگار براش عذاب جهنمیه😂😂😂😂
جین:😂😂😂😂ولی دور از شوخی عذاهای ایرانی خیلیییییی خوشمزه است لامصب
سوجین: آره😂
این هفته بالاخره تموم شد. یه هفتهی کامل داشتیم تو ایران می چرخیدیم. جین و تهیونگ و نامجون به دخترا اعتراف کردن و ما الان ۴ تا کاپل داریم
جین: اوخیییی عزیزم
سوجین: چاگیاااااا😇😇
می یونگ: اه اه اه اینجا ۷ تا سینگله هااا. از قدیم گفتن اینکارا و یه کارای دیگه جاش تو جمع نیست🌚
سوجین: دخترک عزیزم دوست داری با چی بمیری؟😊🔪
می یونگ: شکلات کاراملی خوردم به قرآن
سوجین: آفرین
ا.ت: 😂😂😂😂👌🏻
بچه ها من برم اتاقم. خسته ام برم استراحت کنم بعد ناهار میخوریم. باشه؟
بچه ها: اوکی
(ا.ت ویو)
وقتی رفتم اتاقم اول یه دوش آب گرم ازم استقبال کرد و بعد از اون یه لباس ست کیوت بنفش پوشیدم. بالاخره روزی که منتظرش بودم رسیده. امروز میچا به ایران بر میگرده و من و دخترا و کوک قراره ازش حرف بکشیم بیرون. نمیخوام به سوهی چیزی بگم چون اگه بفهمه که مادرش قبل از اون دوتا دختر دیگه داشته داغون میشه. خوبی این موضوع اینه که سوهی کره ای بلد نیست و ما خیلی راحت میتونیم کره ای با میچا صحبت کنیم. هووووفففف باید عجله کنم.
ا.ت: من برگشتمممممم
یجی: خوش برگشتییییی
ا.ت: مرسییییییی
خب شروع کنیم؟
دخترا: البتههههههه
(پرش زمانی به دوساعت دیگه)
نایون: پسراااااااا. غذا حاضرههههه
پسرا: اومدیممممممممم
ادامه کامنت♡♡♡♡
۱۳.۷k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.