صدایم کرد
صدایم کرد
جانم را که گفتم
دوستت دارمش را
با چشمهایم دیدم ،
و چه آرام
با غزل های دو چشمانِ قشنگَش
دلِ پریشانم ، آرام گشت ...
دوستت دارمش را
با گوشهایم شنیدم
و چه دلنشین با لحن صدایش
کام تلخ روزگارم شیرین شد ...
دوستت دارمش را
به آغوش کشیدم
و در آغوش دوستت دارمش
از هر آنچه خسته و ویران بودم
آباد گشتم
و این ناب ترین
"دوستت دارمِ "
جهان است..
جانم را که گفتم
دوستت دارمش را
با چشمهایم دیدم ،
و چه آرام
با غزل های دو چشمانِ قشنگَش
دلِ پریشانم ، آرام گشت ...
دوستت دارمش را
با گوشهایم شنیدم
و چه دلنشین با لحن صدایش
کام تلخ روزگارم شیرین شد ...
دوستت دارمش را
به آغوش کشیدم
و در آغوش دوستت دارمش
از هر آنچه خسته و ویران بودم
آباد گشتم
و این ناب ترین
"دوستت دارمِ "
جهان است..
۲.۰k
۱۷ دی ۱۴۰۳