پارت ۷۱ بترکید بعضی ها😝😝😝
از مدرسه تا عشق♥️ پارت۷۱
من:قول میدم که هیچ وقت تو رو ول نکنم همیشه پیشت میمونم😊 بردیا:منم قول میدم که دیگه جز همتا هیچ عشقی نداشته باشم قول میدم که هیچ وقت ولش نمیکنم تا آخر عمرم پیشش میمونم۰😊
من:😊 بردیا:خجالت کشیدی؟ من:نه چرا آخه؟ بردیا:آخه لپات قرمز شد🤔 من :واسه اينکه خوشحالم بردیا:اهان یعنی اگه سیاه شد یعنی غمیگینی ؟ من:عوضی😂😂 بردیا:والا دیگه😂😂■■■حاضر شدیم بریم مدرسه■■■ بردیا:سوار شو من:عمرا عمرا بردیا:چرا؟ من: بابا خیلی خطرناکه تو هم که انگار نه انگار با خودم اهد بستم دیگه سوار موترت شم بردیا: بیا آروم میرم من:نمیخوام بردیا:حتما باید بدزدمت تا بیای؟ )) من:نه نه غلط کردم رفتم پشت بردیا نشستم دستمو انداختم دور کمرش بردیا:حالا شدی یه دختر خوب 😋 من:😒نوبره والا ■■■■گاز داد رفتیم رسیدیم به مدرسه■■■ من:نگه دار نگه دار بردیا:باش آروم باش موتر رو نگه داشت پیاده شدم نا دیدم یه اکیپ دختر داره میاد زود راه خودمو کشیدم زود رفتم بردیا بدو بدو دنبالم اومد گفت:کجا کجا ؟ یه دفعه دستمو گرفت ))دستمو کشیدم گفتم:چیکار میکنی؟ بردیا:مگه تو دوست دخترم نیستی؟ من:معلومه که اره )) بردیا:پس چته؟ ))به بردیا گفتم اونجا رو نگاه بردیا نگاه کرد گفت:خب که چی چند تا دخترن؟ ) من: مشکل همینه دیگه بردیا:یعنی دخترا؟ من:اگه ببین دستم تو دست توعه میکشن منو😬 همشون کراششون توعن حتی اون دخترگل رز هم اونجاس 😬😬 بردیا یه لبخند زد یه دفعه دستمو محکم گرفت حرکت کرد من:کجا میری؟ هیچی نگفت ))درست از اون جایی که دخترا بودن تند راه رفت از وسطشون رد شدیم ((دخترا: چی ؟؟؟اون اون دختره کیه؟ چرا بردیا دستشو گرفته؟؟ می کشمش😡😡)) من:وای وای انگار از جهنم رد شدم حرفاشون شنیدی میکشنم 🥵🥵🥵 بردیا:😂😂عجب ترسو بودیا من:هی بردیا:چیه؟ من:ای وای اگه این دخترا به همه بگن دخترا منو ول نمیکن بردیا مرض داری این همه تیپ میزنی؟عسل میشی؟ بردیا: نمیزارم هیچ کدومشون دستشون به تو بخوره من:تو نیستی حسابمو میرسن یواشکی🥵 بردیا:اینطوریه؟ من: آره یه دفعه بردیا بلند وسط مدرسه جیغ زد گفت:اهاااای اهاااای بچه هااااا این دختررررر دوستتتت دخترمههههه ))دختر:چیی😰😰 یه دفعه غش کرد بچه ها:مریم😲😲*))) بردیا:اگههه بشنوممم کسی اذیتش کرده دستش بهششش بخوووره خودمم جرش میدمممم))دختراا:ایییش😒😒 یه دفعه مدیر از پشت یه پست گردنی زد به بردیا )) بردیا:هی😡😡 برگشت دید آقا مدیره بردیا:اوه اوه شماید🥴 مدیر:که کسی دستش به همتا بخوره جرش میدی؟ یه دفعه آقا مدیر دستمو گرفت گفت:بیا بیا جرم بده ببینم چطوری جر میدی😡😡😡😡 بردیا:خوب شما به همتا محرم هستید😁 با زور جلو خندمو گرفته بودم😂 مدیر:پسره امبول فقط بلده شاخ بازی در بیاره یا مخ بزنه اصلا آهنگتون کجاس؟؟، بردیا:به جون تو جا گذاشتم ))مدیر:ایییش به جون خودت بچه بردیا:باش اصلا یه جون من )*مدیر:همتااا با من بیا دفتر من:حتما چشم🙃 مدیر:فدات شم دست تو دست هم با آقای مدیر رفتیم تو دفتر ** بردیا:چییی؟ چرا دستشو ول نکرد چرا گفت:فداش؟؟ بردیا:چرااا اصلا برد دفتر😰😰 ایییش😡😡😡لعنتی😡😡😡لعنت به مدیر چشم چرون😡😡 همتا دزد😡😡
من:قول میدم که هیچ وقت تو رو ول نکنم همیشه پیشت میمونم😊 بردیا:منم قول میدم که دیگه جز همتا هیچ عشقی نداشته باشم قول میدم که هیچ وقت ولش نمیکنم تا آخر عمرم پیشش میمونم۰😊
من:😊 بردیا:خجالت کشیدی؟ من:نه چرا آخه؟ بردیا:آخه لپات قرمز شد🤔 من :واسه اينکه خوشحالم بردیا:اهان یعنی اگه سیاه شد یعنی غمیگینی ؟ من:عوضی😂😂 بردیا:والا دیگه😂😂■■■حاضر شدیم بریم مدرسه■■■ بردیا:سوار شو من:عمرا عمرا بردیا:چرا؟ من: بابا خیلی خطرناکه تو هم که انگار نه انگار با خودم اهد بستم دیگه سوار موترت شم بردیا: بیا آروم میرم من:نمیخوام بردیا:حتما باید بدزدمت تا بیای؟ )) من:نه نه غلط کردم رفتم پشت بردیا نشستم دستمو انداختم دور کمرش بردیا:حالا شدی یه دختر خوب 😋 من:😒نوبره والا ■■■■گاز داد رفتیم رسیدیم به مدرسه■■■ من:نگه دار نگه دار بردیا:باش آروم باش موتر رو نگه داشت پیاده شدم نا دیدم یه اکیپ دختر داره میاد زود راه خودمو کشیدم زود رفتم بردیا بدو بدو دنبالم اومد گفت:کجا کجا ؟ یه دفعه دستمو گرفت ))دستمو کشیدم گفتم:چیکار میکنی؟ بردیا:مگه تو دوست دخترم نیستی؟ من:معلومه که اره )) بردیا:پس چته؟ ))به بردیا گفتم اونجا رو نگاه بردیا نگاه کرد گفت:خب که چی چند تا دخترن؟ ) من: مشکل همینه دیگه بردیا:یعنی دخترا؟ من:اگه ببین دستم تو دست توعه میکشن منو😬 همشون کراششون توعن حتی اون دخترگل رز هم اونجاس 😬😬 بردیا یه لبخند زد یه دفعه دستمو محکم گرفت حرکت کرد من:کجا میری؟ هیچی نگفت ))درست از اون جایی که دخترا بودن تند راه رفت از وسطشون رد شدیم ((دخترا: چی ؟؟؟اون اون دختره کیه؟ چرا بردیا دستشو گرفته؟؟ می کشمش😡😡)) من:وای وای انگار از جهنم رد شدم حرفاشون شنیدی میکشنم 🥵🥵🥵 بردیا:😂😂عجب ترسو بودیا من:هی بردیا:چیه؟ من:ای وای اگه این دخترا به همه بگن دخترا منو ول نمیکن بردیا مرض داری این همه تیپ میزنی؟عسل میشی؟ بردیا: نمیزارم هیچ کدومشون دستشون به تو بخوره من:تو نیستی حسابمو میرسن یواشکی🥵 بردیا:اینطوریه؟ من: آره یه دفعه بردیا بلند وسط مدرسه جیغ زد گفت:اهاااای اهاااای بچه هااااا این دختررررر دوستتتت دخترمههههه ))دختر:چیی😰😰 یه دفعه غش کرد بچه ها:مریم😲😲*))) بردیا:اگههه بشنوممم کسی اذیتش کرده دستش بهششش بخوووره خودمم جرش میدمممم))دختراا:ایییش😒😒 یه دفعه مدیر از پشت یه پست گردنی زد به بردیا )) بردیا:هی😡😡 برگشت دید آقا مدیره بردیا:اوه اوه شماید🥴 مدیر:که کسی دستش به همتا بخوره جرش میدی؟ یه دفعه آقا مدیر دستمو گرفت گفت:بیا بیا جرم بده ببینم چطوری جر میدی😡😡😡😡 بردیا:خوب شما به همتا محرم هستید😁 با زور جلو خندمو گرفته بودم😂 مدیر:پسره امبول فقط بلده شاخ بازی در بیاره یا مخ بزنه اصلا آهنگتون کجاس؟؟، بردیا:به جون تو جا گذاشتم ))مدیر:ایییش به جون خودت بچه بردیا:باش اصلا یه جون من )*مدیر:همتااا با من بیا دفتر من:حتما چشم🙃 مدیر:فدات شم دست تو دست هم با آقای مدیر رفتیم تو دفتر ** بردیا:چییی؟ چرا دستشو ول نکرد چرا گفت:فداش؟؟ بردیا:چرااا اصلا برد دفتر😰😰 ایییش😡😡😡لعنتی😡😡😡لعنت به مدیر چشم چرون😡😡 همتا دزد😡😡
۶.۹k
۲۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.