عشق تصادفی 💓 پارت 6
ویو ا/ت
ساعت 6:35
من لباس سیاهم را پوشیدم و ارایش گرمی کردم و موهام بلندم را تا کمرم باز انداختم
که یهو گوشیم زنگ خورد لیا
مکالمه بین لیا و ا/ت
لیا: سلام بیا دیگه من پایینم
ا/ت : آمدم آمدم
رفتم پایین وارد ماشین سیاهه شدم بعد چند دقیقه رسیدیم
بار هم مثل همیشه شلوغ بود « در بار آدم های پولدار هم میرن یعنی فقط آیدل بازیگر نیست »
با لیا نشسته بودم و آب جو میخورم که بیشتر از ۵ لیوان خوردم
و دیدم پیشم لیا نیست و باز به خوردن ادامه دادم که دو تا مرد غریبه پیشم نشستن به موهام و پاهام دست میزدن
ا/ت مزاحمم نشین آقا برین لطفاً
مرد غ: اما ما نمیخواهیم بیا بریم هتل یک شب قشنگ داشته باشیم
ویو نویسنده
دستش را روی پاهاش میکشید که کم کم داشت دستش را وارد دامنش میکرد که ا/ت پس زد اما باز ادامه داد که ...
کوک ظاهر شد
ویو کوک داشتم داخل دور میزدم که یهو ا/ت دیدم که دو تا مرد داشتن اذیت میکردن و لمسش میکردن سریع رفتم پیشش ا/ت کاملاً مست شده بود
ا/ت : کوکی کمک ...
کوک: شما دو تا گور تون را گم کنید
مرد غریبه : شما کی باشید
کوک : فکر کنم نشناختی من جئون جونگکوک از بی تی اس هستم
مرد غ: خوب که چی
کوک الان حالیت میکنم
یک مشت زد بیهوش شد و ا/ت را بغل استایل کرد و وارد ماشین کرد به ته رنگ زد و گفت که من خونه من .... هستم بیا
رفتم توی یک اتاق ا /ت را گذاشتم
ته هم آمد
ته : چی شده ا/ت اینجا چکار میکنه ؟
کوک: تعریف کرد ..........
پرش زمان فردا صبح
ویو ا/ت
صبح آفتابی چشمام را باز کردم دیدم تو خونه نیستم و یک جیغ بلندی کشیدن که یهو کوک و ته ظاهر شدن سریع رفتم زیر پتو .
ا/ت : شما اینجا چکار میکنید
کوک: تو الان خونه ی منی
ویو ا/ت
از زیر پتو آمدم بیرون و سوالی پرسیدم
ا/ت : خونه ی تو خب من چکار میکنم
کوک که میخواست توضیح بده صدای در آمد
ته رفت در را باز کنه که دید جین شوگا و نامی بودن سریع به کوک خبر داد و کوک هم ا/ت را برد حمام و دوش را باز کرد و خودش هم پیش ا/ت بود
اعضا: از دیشب تا الان کجا بودین
ته : انجایم
نامی: کوک کجاست
ته : ح...حم.....حمام
جین بگو بیاد بیرون
ته. تازه رفته فک نکنم بیاد شما برین خونه ما میایم
جین چرا تو هم بیا کوک خودش میاد
ته. عه ا ... ا ب....باش....باشهه
کوک من دارم میرم با اعضا خودت بعداً بیا
کوک باش
در حمام 🙄
ا/ت حس خیلی عجیبی داشتم دل میخواست از لباش ببوسم اما نه نه نه
کوک رفتم نزدیک ا/ت و صورتم را به صورتش نزدیک کردم و موهام را در دستم گرفتم
ا/ت میخواستم فرار کنم که رفتم زیر دوش و لباس هام خیس شد
ا/ت : وای کوک چکار کردی آه
کوک. من ! من که کاری نکردم
چیزی نشده که از لباس هام میدم
ا/ت : هرچه سریع تر لطفاً
حمایت نشه نمیزارم
از امروز تا اینجا بود
ساعت 6:35
من لباس سیاهم را پوشیدم و ارایش گرمی کردم و موهام بلندم را تا کمرم باز انداختم
که یهو گوشیم زنگ خورد لیا
مکالمه بین لیا و ا/ت
لیا: سلام بیا دیگه من پایینم
ا/ت : آمدم آمدم
رفتم پایین وارد ماشین سیاهه شدم بعد چند دقیقه رسیدیم
بار هم مثل همیشه شلوغ بود « در بار آدم های پولدار هم میرن یعنی فقط آیدل بازیگر نیست »
با لیا نشسته بودم و آب جو میخورم که بیشتر از ۵ لیوان خوردم
و دیدم پیشم لیا نیست و باز به خوردن ادامه دادم که دو تا مرد غریبه پیشم نشستن به موهام و پاهام دست میزدن
ا/ت مزاحمم نشین آقا برین لطفاً
مرد غ: اما ما نمیخواهیم بیا بریم هتل یک شب قشنگ داشته باشیم
ویو نویسنده
دستش را روی پاهاش میکشید که کم کم داشت دستش را وارد دامنش میکرد که ا/ت پس زد اما باز ادامه داد که ...
کوک ظاهر شد
ویو کوک داشتم داخل دور میزدم که یهو ا/ت دیدم که دو تا مرد داشتن اذیت میکردن و لمسش میکردن سریع رفتم پیشش ا/ت کاملاً مست شده بود
ا/ت : کوکی کمک ...
کوک: شما دو تا گور تون را گم کنید
مرد غریبه : شما کی باشید
کوک : فکر کنم نشناختی من جئون جونگکوک از بی تی اس هستم
مرد غ: خوب که چی
کوک الان حالیت میکنم
یک مشت زد بیهوش شد و ا/ت را بغل استایل کرد و وارد ماشین کرد به ته رنگ زد و گفت که من خونه من .... هستم بیا
رفتم توی یک اتاق ا /ت را گذاشتم
ته هم آمد
ته : چی شده ا/ت اینجا چکار میکنه ؟
کوک: تعریف کرد ..........
پرش زمان فردا صبح
ویو ا/ت
صبح آفتابی چشمام را باز کردم دیدم تو خونه نیستم و یک جیغ بلندی کشیدن که یهو کوک و ته ظاهر شدن سریع رفتم زیر پتو .
ا/ت : شما اینجا چکار میکنید
کوک: تو الان خونه ی منی
ویو ا/ت
از زیر پتو آمدم بیرون و سوالی پرسیدم
ا/ت : خونه ی تو خب من چکار میکنم
کوک که میخواست توضیح بده صدای در آمد
ته رفت در را باز کنه که دید جین شوگا و نامی بودن سریع به کوک خبر داد و کوک هم ا/ت را برد حمام و دوش را باز کرد و خودش هم پیش ا/ت بود
اعضا: از دیشب تا الان کجا بودین
ته : انجایم
نامی: کوک کجاست
ته : ح...حم.....حمام
جین بگو بیاد بیرون
ته. تازه رفته فک نکنم بیاد شما برین خونه ما میایم
جین چرا تو هم بیا کوک خودش میاد
ته. عه ا ... ا ب....باش....باشهه
کوک من دارم میرم با اعضا خودت بعداً بیا
کوک باش
در حمام 🙄
ا/ت حس خیلی عجیبی داشتم دل میخواست از لباش ببوسم اما نه نه نه
کوک رفتم نزدیک ا/ت و صورتم را به صورتش نزدیک کردم و موهام را در دستم گرفتم
ا/ت میخواستم فرار کنم که رفتم زیر دوش و لباس هام خیس شد
ا/ت : وای کوک چکار کردی آه
کوک. من ! من که کاری نکردم
چیزی نشده که از لباس هام میدم
ا/ت : هرچه سریع تر لطفاً
حمایت نشه نمیزارم
از امروز تا اینجا بود
۳.۹k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.