آن روزه بارانی 💦🖤
آن روزه بارانی 💦🖤
★ 🎀 پارت 3 🎀 ★
رزی: که یهوو دیدم
در خونه بازه یعنی دزد اومده ؟
یک چوب بزرگ برداشتم و اومدم داخل رفتم داخل خونه رو می گشتم رفتم سمت اتاق کار که دیدم واییی
پدرم
پدرم : به به رزی خانوم خیلی وقطه ندیدمت
رزی: گمشو از خونم برو بیرون
راوی: پدر رزی ی خلاف کار و کلاه بردار هست که که بخاطر پول هر کاری می کنه حتی خانواده ی رزی هم بخاطر همین کشته شدن
پایان صحبت راوی
پدر: من باید برم یا تو
هر پول ثروتی داری مال منن من باید برم یا توو
رزی: بضور داشت من رو از خونه می نداخت بیرون که روی زمین ی اصلحه دیدم
سریع برداشتم و بهش شلیک کردم ۴ بار مطمئن بودم مرده
و از خونه رفتم رفتم هوتل شب شد تا صبح خوابم نبرد
رزی: یعنی من آدمم کشتمم ؟
خیلی درد ناک بود واسم که آدم کشتم
آن روزه بارانی💦🖤
پایان پارت 3🔮
پارت 3 کم بود ی چند ساعت دیگه بقیش رو می زارم 💜
★ 🎀 پارت 3 🎀 ★
رزی: که یهوو دیدم
در خونه بازه یعنی دزد اومده ؟
یک چوب بزرگ برداشتم و اومدم داخل رفتم داخل خونه رو می گشتم رفتم سمت اتاق کار که دیدم واییی
پدرم
پدرم : به به رزی خانوم خیلی وقطه ندیدمت
رزی: گمشو از خونم برو بیرون
راوی: پدر رزی ی خلاف کار و کلاه بردار هست که که بخاطر پول هر کاری می کنه حتی خانواده ی رزی هم بخاطر همین کشته شدن
پایان صحبت راوی
پدر: من باید برم یا تو
هر پول ثروتی داری مال منن من باید برم یا توو
رزی: بضور داشت من رو از خونه می نداخت بیرون که روی زمین ی اصلحه دیدم
سریع برداشتم و بهش شلیک کردم ۴ بار مطمئن بودم مرده
و از خونه رفتم رفتم هوتل شب شد تا صبح خوابم نبرد
رزی: یعنی من آدمم کشتمم ؟
خیلی درد ناک بود واسم که آدم کشتم
آن روزه بارانی💦🖤
پایان پارت 3🔮
پارت 3 کم بود ی چند ساعت دیگه بقیش رو می زارم 💜
۴.۸k
۲۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.