- اگه یک روز خود قدیمت و توی خیابون ببینی بهش چی میگی؟
- اگه یک روز خود قدیمت و توی خیابون ببینی بهش چی میگی؟
+ میگم..
میدونم علی رغم اینکه همیشه کنار بقیه بودی.
علی رغم اینکه به همه اهمیت دادی و با همه مهربون بودی.
همیشه اون آدمی برای بقیه بودی که خودت بهش احتیاج داشتی.
همیشه حرفایی رو به بقیه میزدی که خودت میخواستی بشنوی.
علی رغم اینکه همیشه وقتی اطرافیانت گریه میکردن کنارشون بودی ، شبی نصفه شبی ، پایین تختت ، تو تاریکی ، با اهنگات ، تک و تنها گریه کردی...
سرت و روی زانو های خودت گذاشتی.
به شونه های خودت تکیه کردی.
اشکاتو خودت پاک کردی.
خودت با خودن زمزمه کردی "همه چیز میگذره...درست میشه...آروم باش"
و با یک لبخند پر از امید و مهربون از تاریکی بیرونیت بیرون رفتی ، تا بدون توجه به تاریکی درونت به زندگی بقیه نور ببخشی.
واقعا متاسفم که نتونستم ازت محافظت کنم.
متاسفم که مراقب قلب شیشه ای و کوچیکت نبودم،
متاسفم که گذاشتم هر بنی بشری روش ترک بندازه ، روحت و سلاخی کنه...خوردت کنه.
شاید با وجود مراقبت ازت بازم از دستت میدادم....چون اون شخصیت چه اون موقع چه الان بهم ضربه میزد.
ولی حداقل با یک قلب سالم و روح سرزنده بدرقه ات میکردم...نه با یک قلب شکسته و چشمای طوفانی...
و الان
با توجه به همه اینا
میخوام ازت یک سوال بپرسم
حالتخوبهکوچولوم؟....
#دلنوشته_هام
+ میگم..
میدونم علی رغم اینکه همیشه کنار بقیه بودی.
علی رغم اینکه به همه اهمیت دادی و با همه مهربون بودی.
همیشه اون آدمی برای بقیه بودی که خودت بهش احتیاج داشتی.
همیشه حرفایی رو به بقیه میزدی که خودت میخواستی بشنوی.
علی رغم اینکه همیشه وقتی اطرافیانت گریه میکردن کنارشون بودی ، شبی نصفه شبی ، پایین تختت ، تو تاریکی ، با اهنگات ، تک و تنها گریه کردی...
سرت و روی زانو های خودت گذاشتی.
به شونه های خودت تکیه کردی.
اشکاتو خودت پاک کردی.
خودت با خودن زمزمه کردی "همه چیز میگذره...درست میشه...آروم باش"
و با یک لبخند پر از امید و مهربون از تاریکی بیرونیت بیرون رفتی ، تا بدون توجه به تاریکی درونت به زندگی بقیه نور ببخشی.
واقعا متاسفم که نتونستم ازت محافظت کنم.
متاسفم که مراقب قلب شیشه ای و کوچیکت نبودم،
متاسفم که گذاشتم هر بنی بشری روش ترک بندازه ، روحت و سلاخی کنه...خوردت کنه.
شاید با وجود مراقبت ازت بازم از دستت میدادم....چون اون شخصیت چه اون موقع چه الان بهم ضربه میزد.
ولی حداقل با یک قلب سالم و روح سرزنده بدرقه ات میکردم...نه با یک قلب شکسته و چشمای طوفانی...
و الان
با توجه به همه اینا
میخوام ازت یک سوال بپرسم
حالتخوبهکوچولوم؟....
#دلنوشته_هام
۴.۶k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.