عشق حرف حالیش نمیشه🥺 پارت 1
(این داستان کامل خیالی میباشت و لطفا هیت ندید)
لیسا: داشتم میومدم بیرون که یهو یه نفر رو دیدمکه دارن میزننش
لیسا: دارین چیکار میکنین برین کنار هی....
انقدر داد زدم که همه همسایه ها اومدن😐
بعد همشون فرار کردن💃🏻
لیسا: آقا حالتون خوبه
شوگا: بله ممنون
لیسا: بیاین بریم بیمارستان😶
شوگا: نه نه چیزی نیست
همینجور داشتم میرفتم که سر گیچه گرفتم خوردم زمین😁
لیسا که داشت میرفت
لیسا: آقا خوبید؟؟
شوگا: بله ممنون
لیسا: آقا لطفا بیاین بریم بیمارستان😎
انقدر لیسا خواهش کرد که
شوگا: باشه بریم😓
رفتیم بیمارستان
دکتر: چیزی نشده فقط دستتون شکسته
شوگا: چی!!!!!!!!
لیسا: چند میشه
شوگا: نه نه من خودم پولش رو میدم
شوگا: ای بیشوهرا کیف پل منو برمیدارید😡😠
لیسا که پولو داد گفت
لیسا: آقا بیاین بریم
دکتر: راستی شما چه کاره هم هستید
لیسا:!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شوگا: همسرم هستند
لیسا:ها!!
شوگا با لیسا اومدن بیرون
شوگا: ممنون که کمکم کردین☺️
لیسا: خواهش میکنم
لیسا: صبر کنین یه ماشین بگیرم برین خونتون
شوگا: نه دیگه مزاحم نمیشم
لیسا: با این پا تون کجا میخواد برین؟
شوگا: راست میگه ها
که.............
لیسا: داشتم میومدم بیرون که یهو یه نفر رو دیدمکه دارن میزننش
لیسا: دارین چیکار میکنین برین کنار هی....
انقدر داد زدم که همه همسایه ها اومدن😐
بعد همشون فرار کردن💃🏻
لیسا: آقا حالتون خوبه
شوگا: بله ممنون
لیسا: بیاین بریم بیمارستان😶
شوگا: نه نه چیزی نیست
همینجور داشتم میرفتم که سر گیچه گرفتم خوردم زمین😁
لیسا که داشت میرفت
لیسا: آقا خوبید؟؟
شوگا: بله ممنون
لیسا: آقا لطفا بیاین بریم بیمارستان😎
انقدر لیسا خواهش کرد که
شوگا: باشه بریم😓
رفتیم بیمارستان
دکتر: چیزی نشده فقط دستتون شکسته
شوگا: چی!!!!!!!!
لیسا: چند میشه
شوگا: نه نه من خودم پولش رو میدم
شوگا: ای بیشوهرا کیف پل منو برمیدارید😡😠
لیسا که پولو داد گفت
لیسا: آقا بیاین بریم
دکتر: راستی شما چه کاره هم هستید
لیسا:!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شوگا: همسرم هستند
لیسا:ها!!
شوگا با لیسا اومدن بیرون
شوگا: ممنون که کمکم کردین☺️
لیسا: خواهش میکنم
لیسا: صبر کنین یه ماشین بگیرم برین خونتون
شوگا: نه دیگه مزاحم نمیشم
لیسا: با این پا تون کجا میخواد برین؟
شوگا: راست میگه ها
که.............
۳.۱k
۱۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.