فیکشن چانیول پارت ۱۷
شیطنت عشق💋
پارت هفدهم
نویسنده:کیم او یون
با صدای آلارمم از خواب بلند شدم
ساعت ۷ و نیم بود باید ۸ میرسیدم کمپانی
سریع دوش گرفتم
بعد از خشک کردن خودم از کمد کت و دامن اداریم که زیر کتش یه بلیز سفید داشت رو در اوردم و پوشیدم
یه رژ صورتی کمرنگ زدم و موهای قهوه ایمو باز گذاشتم
کیفمو برداشتم و کفش پاشنه بلند مشکیمو پام کردم بعدش اژانس گرفتم و سمت کمپانی رفتم
...
داشتم سمت دفتر میرفتم که دوباره اون دختره ی عجوزه رو دیدم
با بی میلی سلام کردم
با لبخند مسخرش گفت:میبینم که صورتت به این زودی خوب شده!
دستشو همینطور که بالا میاورد ادامه داد:اوممم ولی واقعا خوب شد؟؟!
خواست دستشو رو صورتم بزاره که سریعا دستشو محکم گرفتم
_آیی چطور جرعت میکنی ولم کن!
.خانم کیم بنظرم امروز خیلی خوشگل شدید اگه عصبی بشید ممکنه با اخمایی که میکنید کرم پودرتون ترک بخوره و ارایشتون خراب بشه
چطوره این روز خوب رو خراب نکنید؟
_عوضییی داری میگی صورت من فیکههه؟
دستشو ول کردم و در حالی که میرفتم گفتم:نه،فقط گفتم مواظب خودتون باشید😁
سریعا به سمتم میومد که سرعتمو بیشتر کردم
_صبررر کننن گفتممم صبررر کنن
که پام بخاطر کفش پاشنه بلندم پیچ خورد چشمامو محکم رو هم فشار دادم تا پخش زمین شم!
ولی خب نشدم یه نفر کمرمو گرفت!
کی بود؟؟
چشمامو اروم باز کردم با چیزی که دیدم شکه شدم!
اوه سهون بود!!!
سهون:ببخشید خانم کیم.حالتون خوبه
_ب.بله مم..ممنونم
سریع برگشتم و سمت دفتر خودم رفتم
اوف ببین بخاطر اون دختره ی کثافت چه اتفاقی افتاد
...
جونگ میون:هوفففف
پلکامو محکم رو هم فشار داده بودم
از ترس روی زمین نشستم
واقعا چرا از کتک اون میترسم؟
یا انگار برای من رقیب بزرگیه!
با صدای یه نفر که انگار رئیس چان بود چشمامو باز کردم دقیقا چشمام تا حد ممکن گرد شده بود اون زانو زده بود جلوم و بله|:
درست حدس زدید صورتشم نزدیک بود-_-
رئیس چان:گفتم چیزی شده؟
جونگ میون:نه..نه اخه زیاد عجله کردم و دوییدم بعد چون کفشم پاشنه بلنده پام درد گرفت بعدش پخش زمین شدم
_یعنی افرین افریننن چقدرم خوب دروغ میگی هر دفعه هم که نقص بدنی داری!
یعنی اصلا اوج مشکلات گذاشتن رو خودتی
سرشو اورد جلو تر و ادامه داد:به من دروغ نگو!
با صدای نزدیک شدن پا به در حس کردم یورا اومده!
تا اومدم بلند شدم دستگیره ی فلزی به پایین کشیده شد
رسما باید فاتحه ی کمر و سرمو میخوندم
جیغی کشیدم که یهو...
ادامه داره...♡
لایک کنید و کامنت بزارید♡
کپی ممنوع بدون ذکر منبع ممنوع!
همه ی پستام رو لایک کنی همه ی پستاتو لایک میکنم(حداقل ۳۰۰)
فالو=فالو
پارت هفدهم
نویسنده:کیم او یون
با صدای آلارمم از خواب بلند شدم
ساعت ۷ و نیم بود باید ۸ میرسیدم کمپانی
سریع دوش گرفتم
بعد از خشک کردن خودم از کمد کت و دامن اداریم که زیر کتش یه بلیز سفید داشت رو در اوردم و پوشیدم
یه رژ صورتی کمرنگ زدم و موهای قهوه ایمو باز گذاشتم
کیفمو برداشتم و کفش پاشنه بلند مشکیمو پام کردم بعدش اژانس گرفتم و سمت کمپانی رفتم
...
داشتم سمت دفتر میرفتم که دوباره اون دختره ی عجوزه رو دیدم
با بی میلی سلام کردم
با لبخند مسخرش گفت:میبینم که صورتت به این زودی خوب شده!
دستشو همینطور که بالا میاورد ادامه داد:اوممم ولی واقعا خوب شد؟؟!
خواست دستشو رو صورتم بزاره که سریعا دستشو محکم گرفتم
_آیی چطور جرعت میکنی ولم کن!
.خانم کیم بنظرم امروز خیلی خوشگل شدید اگه عصبی بشید ممکنه با اخمایی که میکنید کرم پودرتون ترک بخوره و ارایشتون خراب بشه
چطوره این روز خوب رو خراب نکنید؟
_عوضییی داری میگی صورت من فیکههه؟
دستشو ول کردم و در حالی که میرفتم گفتم:نه،فقط گفتم مواظب خودتون باشید😁
سریعا به سمتم میومد که سرعتمو بیشتر کردم
_صبررر کننن گفتممم صبررر کنن
که پام بخاطر کفش پاشنه بلندم پیچ خورد چشمامو محکم رو هم فشار دادم تا پخش زمین شم!
ولی خب نشدم یه نفر کمرمو گرفت!
کی بود؟؟
چشمامو اروم باز کردم با چیزی که دیدم شکه شدم!
اوه سهون بود!!!
سهون:ببخشید خانم کیم.حالتون خوبه
_ب.بله مم..ممنونم
سریع برگشتم و سمت دفتر خودم رفتم
اوف ببین بخاطر اون دختره ی کثافت چه اتفاقی افتاد
...
جونگ میون:هوفففف
پلکامو محکم رو هم فشار داده بودم
از ترس روی زمین نشستم
واقعا چرا از کتک اون میترسم؟
یا انگار برای من رقیب بزرگیه!
با صدای یه نفر که انگار رئیس چان بود چشمامو باز کردم دقیقا چشمام تا حد ممکن گرد شده بود اون زانو زده بود جلوم و بله|:
درست حدس زدید صورتشم نزدیک بود-_-
رئیس چان:گفتم چیزی شده؟
جونگ میون:نه..نه اخه زیاد عجله کردم و دوییدم بعد چون کفشم پاشنه بلنده پام درد گرفت بعدش پخش زمین شدم
_یعنی افرین افریننن چقدرم خوب دروغ میگی هر دفعه هم که نقص بدنی داری!
یعنی اصلا اوج مشکلات گذاشتن رو خودتی
سرشو اورد جلو تر و ادامه داد:به من دروغ نگو!
با صدای نزدیک شدن پا به در حس کردم یورا اومده!
تا اومدم بلند شدم دستگیره ی فلزی به پایین کشیده شد
رسما باید فاتحه ی کمر و سرمو میخوندم
جیغی کشیدم که یهو...
ادامه داره...♡
لایک کنید و کامنت بزارید♡
کپی ممنوع بدون ذکر منبع ممنوع!
همه ی پستام رو لایک کنی همه ی پستاتو لایک میکنم(حداقل ۳۰۰)
فالو=فالو
۴.۸k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.