وانشات
امیدوارم خوشتون بیاد.🙃🙂
کارکتر:سوکونا
شما:هیما
رابطه:سال اولیه جوجوتسو هستین.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
توی حیاط با بقیه تمرین میکردی.
گوجو:وقت استراحت،مگومی برو کیکارو از تو یخچال بیار.
مگومی:همین یه ساعت پیش دو کیلو شیرینی خوردی.
گوجو:برو شیرینی هارو بیار،بدو.
مگومی:باشه بابا رفتم.
شما و نوبارا هم اون دور میخندیدین.
گوجو:هیما و یوجی برین ابمیوه هارو بیارین.
رفتین که ابمیوه هارو بیارین که سوکونا ظاهر شد.
چسبوندتون به دیوار.
سوکونا:بهم بگو پرنسس عزیز،من چطوری بدستت بیارم؟
هیما:چی؟...چی داری میگی؟
سوکونا:معلومه،من تورو میخوام،وایسا....تو همین الانشم مال منی.
فاصلهی بینتون خیلی کم شده بود و شما خیلی اذیت بودین.
هیما:میشه ولم کنی؟
ولتون کرد.
سوکونا:خودت میای پیشم یا خودم بیارمت؟دفعهی بعد که همدیگه رو ببینیم باید جوابتو بهم بدی.
و یوجی برگشت.
خوب؟....جوابت چیه؟
کارکتر:سوکونا
شما:هیما
رابطه:سال اولیه جوجوتسو هستین.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
توی حیاط با بقیه تمرین میکردی.
گوجو:وقت استراحت،مگومی برو کیکارو از تو یخچال بیار.
مگومی:همین یه ساعت پیش دو کیلو شیرینی خوردی.
گوجو:برو شیرینی هارو بیار،بدو.
مگومی:باشه بابا رفتم.
شما و نوبارا هم اون دور میخندیدین.
گوجو:هیما و یوجی برین ابمیوه هارو بیارین.
رفتین که ابمیوه هارو بیارین که سوکونا ظاهر شد.
چسبوندتون به دیوار.
سوکونا:بهم بگو پرنسس عزیز،من چطوری بدستت بیارم؟
هیما:چی؟...چی داری میگی؟
سوکونا:معلومه،من تورو میخوام،وایسا....تو همین الانشم مال منی.
فاصلهی بینتون خیلی کم شده بود و شما خیلی اذیت بودین.
هیما:میشه ولم کنی؟
ولتون کرد.
سوکونا:خودت میای پیشم یا خودم بیارمت؟دفعهی بعد که همدیگه رو ببینیم باید جوابتو بهم بدی.
و یوجی برگشت.
خوب؟....جوابت چیه؟
۴.۶k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.