The shadow of night سایه شب پارت ۲
سلاااام 🫂💫
من برگشتم با سناریو مسخرم🤦🏼♀️
اگه بد شده بگید ادامه ندم😅
بریم بشروعیم =)
🍓________________________________________________🍓
اما : دارین در مورد کی حرف میزنین؟
دراکن : مگه شایعات رو نشنیدی ؟
اما : کدوم شایعات 😶
دراکن :... داریم درمورد سایه شب حرف میزنیم😑
اما : ........ چییییییی؟! همون مجرم تحت تعقیییییب؟!
مایکی : آره خودشه ... باید یه فکری به حالش بکنم . اون چندین قدم از ما جلوتره ؛ کاتاناش و سبک مبارزه عالیش ، شهرت بی نقصص و کلی چیزای دیگه ...اون ممکنه واقعا بتونه بقیه رو به تنهایی از میدون بیرون کنه *لحنی تاسف بار
آقای سانو (بابا بزرگشون) : نوه های بدبخت ساده لوح من *درحال خنده های بلند
اینقد زود باور نباشین نمیشه که هرکی هرچی گف باور کنین *قهقه😂
اما : خب... مایکی فک کنم حق با بابا بزرگ باشه زیاد بهش فک نکن
دراکن : راست میگه مایکی ... شاید فقط چندتا چرند باشه و الکی داریم وقتمون رو تلف میکنیم . بهتره زیاد بهش فک نکنی
ویو راوی *
آره ، درسته! اونا داشتن درباره خلافکار جدید توکیو حرف میزدن !
مردم اونو " سایه شب " صدا میزنن ! اما حتی اینم دلیل داره...
با شروع شب ، اونم پیداش میشه و مثل سایه به شب چسبیده ! ... درست عین یه سایه !
مردم میگن اون شبا رو تو کوچه خیابونا پرسه میزنه و کاتاناش رو روی زمين میکشه و دنبال قربانی میگرده...
اون چند وقت پیش جون چند نفر رو گرفت و همین باعث شهرتش شد
اما به طور مرموزی رد خودشه پاک میکنه ... کسی اونو نمیشناسه ، کسی حتی چهرشم ندیده ! و حتی دست پلیس ها هم بهش نمیرسه ...
🍓__________________________________________🍓
اگه بد شد به بزرگی خودتون ببخشید 🤧
پارت بعد قراره ا/ت به داستان بپیونده و خیلی ذوق دارم 😁
ممنونم که خوندین ^^
من برگشتم با سناریو مسخرم🤦🏼♀️
اگه بد شده بگید ادامه ندم😅
بریم بشروعیم =)
🍓________________________________________________🍓
اما : دارین در مورد کی حرف میزنین؟
دراکن : مگه شایعات رو نشنیدی ؟
اما : کدوم شایعات 😶
دراکن :... داریم درمورد سایه شب حرف میزنیم😑
اما : ........ چییییییی؟! همون مجرم تحت تعقیییییب؟!
مایکی : آره خودشه ... باید یه فکری به حالش بکنم . اون چندین قدم از ما جلوتره ؛ کاتاناش و سبک مبارزه عالیش ، شهرت بی نقصص و کلی چیزای دیگه ...اون ممکنه واقعا بتونه بقیه رو به تنهایی از میدون بیرون کنه *لحنی تاسف بار
آقای سانو (بابا بزرگشون) : نوه های بدبخت ساده لوح من *درحال خنده های بلند
اینقد زود باور نباشین نمیشه که هرکی هرچی گف باور کنین *قهقه😂
اما : خب... مایکی فک کنم حق با بابا بزرگ باشه زیاد بهش فک نکن
دراکن : راست میگه مایکی ... شاید فقط چندتا چرند باشه و الکی داریم وقتمون رو تلف میکنیم . بهتره زیاد بهش فک نکنی
ویو راوی *
آره ، درسته! اونا داشتن درباره خلافکار جدید توکیو حرف میزدن !
مردم اونو " سایه شب " صدا میزنن ! اما حتی اینم دلیل داره...
با شروع شب ، اونم پیداش میشه و مثل سایه به شب چسبیده ! ... درست عین یه سایه !
مردم میگن اون شبا رو تو کوچه خیابونا پرسه میزنه و کاتاناش رو روی زمين میکشه و دنبال قربانی میگرده...
اون چند وقت پیش جون چند نفر رو گرفت و همین باعث شهرتش شد
اما به طور مرموزی رد خودشه پاک میکنه ... کسی اونو نمیشناسه ، کسی حتی چهرشم ندیده ! و حتی دست پلیس ها هم بهش نمیرسه ...
🍓__________________________________________🍓
اگه بد شد به بزرگی خودتون ببخشید 🤧
پارت بعد قراره ا/ت به داستان بپیونده و خیلی ذوق دارم 😁
ممنونم که خوندین ^^
۳.۹k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.