فیک تهکوک«داستان ما چهارتا» p28
*از زبان بورام*
وقتی دکتر مینجون رو معاینه کرد اومد بیرون
میسان: چی شده دکتر؟
دکتر: متاسفانه بیمار زخمی شده و خون زیادی ازش رفته و سریعا نیاز به خون داره
گروه خونی بیمار چیه؟
میسان: O+
دکتر: کسی از شما داوطلب میشه برای خون دادن؟
میسان: من داوطلب میشم
دکتر: خب اول باید وزنتون رو چک کنیم
میسان ۴۶ کیلو بود! کمبود وزن داره
دکتر: شما وزنتون برای خون دادن کمه...وزن باید حداقل ۵۰ کیلو باشه!
بورام: میسان من وزنم مناسبه ولی مینور دارم
تهیونگ: دکتر من گروه خونیم O+ هست من داوطلب میشم!!
میسان شوکه شده بود
تهیونگ رفت آماده بشه تا به مینجون خون بده
همه شوکه شده بودیم!!
این پسر واقعا خیلی میسان رو دوست داره!!!!
یونگ رو اونی رو بردن که معاینه شه... یه چند دقیقه منتظر موندیم... من همش پیش میسان بودم چون خیلی ترسیده بود... دکتر اومد بیرون و من باشتاب پیشش رفتم، گفتم: چیشد دکتر؟
گفت: خانم کیم یونگ رو، خونریزی مغزی دارن... باید دارو مصرف کنن
گفتم: چقدر زمان میبره تا خوب شدنشون؟
گفت: دو هفته! باید امیدوار باشیم
*از زبان تهیونگ*
وقتی ازم خون گرفتن ضعف کردم
حس کردم گرسنم شده
اومدم بیرون
میسان: تهیونگ! حالت خوبه؟
تهیونگ: آره خوبم
دیدم میسان نیستش
میسان: بیا این آبمیوه رو بخور حتما گرسنت شده
تهیونگ: ممنونم
میسان داشت میرفت
تهیونگ: میسان!! بیا اینجا بشین...باید یه چیزی بهت بگم
میسان: اومدم...چیزی شده؟
تهیونگ: میسان من هنوز نمیدونم تو چند سالته...
میسان: من ۲۳ سالمه
تهیونگ: اها میسان من باید یه چیزی رو بهت بگم
میسان: بگو!!
تهیونگ: خب راستش گفتنش سخته
میسان: مطمئنی خوبی؟! راجب مینجونه؟! حالش بد شده؟؟
تهیونگ: نه... مینجون حالش خوبه... راجب خودمه
میسان: میشنوم
تهیونگ: راستش تو دلم آشوب به پا شده! هر وقت که یکیو میبینم یا باهاش حرف میزنم آشوب به پا میشه
خندید و گفت: خب بهش بگو آشوب به پا نشه
تهیونگ: نمیتونم! دست من نیست
میسان: حالا اون فرد کیه؟
تهیونگ: تویی! تو همون فردی هستی که اشوب تو دلم به پا کردی! میسان، عاشقتم
*از زبان میسان*
وقتی این رو گفت قند توی دلم آب شد
نمیدونستم چی بگم
فقط رفتم توی بغلش
توی شوک بودم... منم میخواستم همینو توی ماشین بهش بگم
p28
وقتی دکتر مینجون رو معاینه کرد اومد بیرون
میسان: چی شده دکتر؟
دکتر: متاسفانه بیمار زخمی شده و خون زیادی ازش رفته و سریعا نیاز به خون داره
گروه خونی بیمار چیه؟
میسان: O+
دکتر: کسی از شما داوطلب میشه برای خون دادن؟
میسان: من داوطلب میشم
دکتر: خب اول باید وزنتون رو چک کنیم
میسان ۴۶ کیلو بود! کمبود وزن داره
دکتر: شما وزنتون برای خون دادن کمه...وزن باید حداقل ۵۰ کیلو باشه!
بورام: میسان من وزنم مناسبه ولی مینور دارم
تهیونگ: دکتر من گروه خونیم O+ هست من داوطلب میشم!!
میسان شوکه شده بود
تهیونگ رفت آماده بشه تا به مینجون خون بده
همه شوکه شده بودیم!!
این پسر واقعا خیلی میسان رو دوست داره!!!!
یونگ رو اونی رو بردن که معاینه شه... یه چند دقیقه منتظر موندیم... من همش پیش میسان بودم چون خیلی ترسیده بود... دکتر اومد بیرون و من باشتاب پیشش رفتم، گفتم: چیشد دکتر؟
گفت: خانم کیم یونگ رو، خونریزی مغزی دارن... باید دارو مصرف کنن
گفتم: چقدر زمان میبره تا خوب شدنشون؟
گفت: دو هفته! باید امیدوار باشیم
*از زبان تهیونگ*
وقتی ازم خون گرفتن ضعف کردم
حس کردم گرسنم شده
اومدم بیرون
میسان: تهیونگ! حالت خوبه؟
تهیونگ: آره خوبم
دیدم میسان نیستش
میسان: بیا این آبمیوه رو بخور حتما گرسنت شده
تهیونگ: ممنونم
میسان داشت میرفت
تهیونگ: میسان!! بیا اینجا بشین...باید یه چیزی بهت بگم
میسان: اومدم...چیزی شده؟
تهیونگ: میسان من هنوز نمیدونم تو چند سالته...
میسان: من ۲۳ سالمه
تهیونگ: اها میسان من باید یه چیزی رو بهت بگم
میسان: بگو!!
تهیونگ: خب راستش گفتنش سخته
میسان: مطمئنی خوبی؟! راجب مینجونه؟! حالش بد شده؟؟
تهیونگ: نه... مینجون حالش خوبه... راجب خودمه
میسان: میشنوم
تهیونگ: راستش تو دلم آشوب به پا شده! هر وقت که یکیو میبینم یا باهاش حرف میزنم آشوب به پا میشه
خندید و گفت: خب بهش بگو آشوب به پا نشه
تهیونگ: نمیتونم! دست من نیست
میسان: حالا اون فرد کیه؟
تهیونگ: تویی! تو همون فردی هستی که اشوب تو دلم به پا کردی! میسان، عاشقتم
*از زبان میسان*
وقتی این رو گفت قند توی دلم آب شد
نمیدونستم چی بگم
فقط رفتم توی بغلش
توی شوک بودم... منم میخواستم همینو توی ماشین بهش بگم
p28
۶.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.