پسر عموی مغرور من~♡
پسر عموی مغرور من~♡
P26
ا.ت:چیی
ته:مکس؟
ا.ت:مکس کیه
ته:ا.ت مگه نگفتی ما دوستیم پس بهتره بگی
ا.ت:خ خب
ا.ت:اول بیا بریم اتاقم
و تهیونگ و ا.ت رفتن اتاق ا.ت
تهیونگ:خب بگو
ا.ت:چی بگم
ته:ا.ت
ا.ت:خب آره با اون کار میکنم تو اونو از کجا میشناسی
ته:منم برا ماموریت اومدم
ا.ت:چیییییی شوخی میکنی مگه نه؟
ته:من شوخی دارم
ا.ت:آخه تو مافیایی چشکلی
ته:هه به ظاهر مافیام اما دراصل برای ماموریت اومدم
ا.ت:پس همکاریم
ته:آره
ا.ت:خوشبختم همکار
ته:منم(لبخند)
ا.ت:فقط
ته:هوم
ا.ت:به کسی چیزی نمیگیم
ته:آره
و ا.ت و تهیونگ دست دادن
ا.ت:بیا اینجا بمون
ته:آخه
ا.ت:بمون دیگه
ته:اوکی
ا.ت:مرسییییییی و تهیونگ بغل میکنه
از بغلش در میاد و روبه تهیونگ میگه
ا.ت:اتاقی که درش قهوه ای برا تو
ته:او پس از قبل آماده کردی
ا.ت:البته
و تهیونگ میره اتاقی که ا.ت بهش داده بود
ا.ت ویو
بعد از اینکه تهیونگ رفت منم رفتم لباسای خوابمو پوشیدم و افتادم روی تخت و خوابیدم
صبح ا.ت ویو
ار خواب با صدای گوشی بیدار شدم و یه راست
رفتم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم اومدم بدنمو خشک کردم بعد موهامو حالت دادم وشلوار شیش جیب کرمی و آستین بلند سفیمدمو پوشیدم و از روش کت کرمی پوشیدم و از پله ها پایین اومدم که دیدم تهیونگ روی صندلی نشسته و داره صبحونه میخوره
ا.ت:سلامممم
ته:صبح بخیر
و منم رفتم روی یکی از صندلی ها نشستم و شروع کردم به خوردن صبحونه که به گوشیم پیام اومد ورداشتم دیدم از طرف کوک
کوک ویو
هیونجین نتونست رد ا.ت رو بزنه هیونجین بهترین هکر باندمونه اما نتونست برای همین به ا.ت پیام دادم که
P26
ا.ت:چیی
ته:مکس؟
ا.ت:مکس کیه
ته:ا.ت مگه نگفتی ما دوستیم پس بهتره بگی
ا.ت:خ خب
ا.ت:اول بیا بریم اتاقم
و تهیونگ و ا.ت رفتن اتاق ا.ت
تهیونگ:خب بگو
ا.ت:چی بگم
ته:ا.ت
ا.ت:خب آره با اون کار میکنم تو اونو از کجا میشناسی
ته:منم برا ماموریت اومدم
ا.ت:چیییییی شوخی میکنی مگه نه؟
ته:من شوخی دارم
ا.ت:آخه تو مافیایی چشکلی
ته:هه به ظاهر مافیام اما دراصل برای ماموریت اومدم
ا.ت:پس همکاریم
ته:آره
ا.ت:خوشبختم همکار
ته:منم(لبخند)
ا.ت:فقط
ته:هوم
ا.ت:به کسی چیزی نمیگیم
ته:آره
و ا.ت و تهیونگ دست دادن
ا.ت:بیا اینجا بمون
ته:آخه
ا.ت:بمون دیگه
ته:اوکی
ا.ت:مرسییییییی و تهیونگ بغل میکنه
از بغلش در میاد و روبه تهیونگ میگه
ا.ت:اتاقی که درش قهوه ای برا تو
ته:او پس از قبل آماده کردی
ا.ت:البته
و تهیونگ میره اتاقی که ا.ت بهش داده بود
ا.ت ویو
بعد از اینکه تهیونگ رفت منم رفتم لباسای خوابمو پوشیدم و افتادم روی تخت و خوابیدم
صبح ا.ت ویو
ار خواب با صدای گوشی بیدار شدم و یه راست
رفتم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم اومدم بدنمو خشک کردم بعد موهامو حالت دادم وشلوار شیش جیب کرمی و آستین بلند سفیمدمو پوشیدم و از روش کت کرمی پوشیدم و از پله ها پایین اومدم که دیدم تهیونگ روی صندلی نشسته و داره صبحونه میخوره
ا.ت:سلامممم
ته:صبح بخیر
و منم رفتم روی یکی از صندلی ها نشستم و شروع کردم به خوردن صبحونه که به گوشیم پیام اومد ورداشتم دیدم از طرف کوک
کوک ویو
هیونجین نتونست رد ا.ت رو بزنه هیونجین بهترین هکر باندمونه اما نتونست برای همین به ا.ت پیام دادم که
۱۸.۱k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.