جاسوس
جاسوس
پارت 3
ا.ت ویو
× درست حدس زدید من کیم نامجون هستم (پوزخند)
+ نامه ای که نوشتید رو خوندم آقای کیم. میشه بگید من باید چیکار کنم که برادرم نمیره؟ (استرس)
× هوووووممم خب تعجبی نداره که نگران برادرتون نباشید. شما کیم تهیونگ رو میشناسید؟
+ نه( و همچنان با استرس)
× خب شما باید از کیم تهیونگ جاسوسی کنید.
چی کیم تهیونگ؟ تازه یادم اومد اون رئییس جیمین و یکی از بزرگترین باند های مافیا رو داره. منی که یه دختر ضعیف بیشتر نیستم چطوری میتونستم از یکی از بزرگترین مافیا کره جاسوسی کنم؟
+ میشه بگید کیم تهیونگ کیه؟
× اون رئییس برادرتون و یکی از بزرگترین مافیا کره هست.
+ بزرگترین مافیا کره؟ ولی من که یه دختر ضعیف بیشتر نیستم چطوری میتونم از بزرگترین مافیا کره جاسوسی کنم؟
با این حرفم کیم نامجون به یکی از پلیسا درگوشی چیزی گفت. اون پلیس رفت و یه اسلحه رو سر جیمین گذاشت.
+ چی چیکار میکنی
× خانم پارک آروم باشید. اگه نمیخواید جاسوسی کنید اشکالی نداره چون ما اینطوری برادرتون رو میکشیم. خب میتونیم همینجا هم بکشیمش.
به جیمین نگاه کردم چشماشو بسته بود و داشت بی صدا گریه میکرد. بغضم گرفته بود باید کدوم راه رو انتخاب میکردم؟ از بزرگترین مافیا کره جاسوسی کنم یا باید همینجا بشینم و مرگ برادرم رو نگاه کنم؟
فعلا تا همینجا رو داشته باشید.
( هرکاری میکنم پارت بعدی عشق مافیایی آپلود نمیشه😑)
پارت 3
ا.ت ویو
× درست حدس زدید من کیم نامجون هستم (پوزخند)
+ نامه ای که نوشتید رو خوندم آقای کیم. میشه بگید من باید چیکار کنم که برادرم نمیره؟ (استرس)
× هوووووممم خب تعجبی نداره که نگران برادرتون نباشید. شما کیم تهیونگ رو میشناسید؟
+ نه( و همچنان با استرس)
× خب شما باید از کیم تهیونگ جاسوسی کنید.
چی کیم تهیونگ؟ تازه یادم اومد اون رئییس جیمین و یکی از بزرگترین باند های مافیا رو داره. منی که یه دختر ضعیف بیشتر نیستم چطوری میتونستم از یکی از بزرگترین مافیا کره جاسوسی کنم؟
+ میشه بگید کیم تهیونگ کیه؟
× اون رئییس برادرتون و یکی از بزرگترین مافیا کره هست.
+ بزرگترین مافیا کره؟ ولی من که یه دختر ضعیف بیشتر نیستم چطوری میتونم از بزرگترین مافیا کره جاسوسی کنم؟
با این حرفم کیم نامجون به یکی از پلیسا درگوشی چیزی گفت. اون پلیس رفت و یه اسلحه رو سر جیمین گذاشت.
+ چی چیکار میکنی
× خانم پارک آروم باشید. اگه نمیخواید جاسوسی کنید اشکالی نداره چون ما اینطوری برادرتون رو میکشیم. خب میتونیم همینجا هم بکشیمش.
به جیمین نگاه کردم چشماشو بسته بود و داشت بی صدا گریه میکرد. بغضم گرفته بود باید کدوم راه رو انتخاب میکردم؟ از بزرگترین مافیا کره جاسوسی کنم یا باید همینجا بشینم و مرگ برادرم رو نگاه کنم؟
فعلا تا همینجا رو داشته باشید.
( هرکاری میکنم پارت بعدی عشق مافیایی آپلود نمیشه😑)
۸.۰k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.