اینه ارواح

اینه ارواح

p1


باصدای زنگ گوشیم بیدار شدم میدونستم امروز قراره به فاک عالم برم (اسباب کشی دارن🗿)خدایی من این همه وسایلو چه شکلی بچینم

م.ا:ا.تتتتتت

ا.ت:بلههه

م.ا :نمی خوای آماده شی

ا.ت:مامان من تازه بیدار شدم

م.ا زود باش آماده شو

ا.ت:اوکی

یه لباس پوشیدم مو هامو بستم رفتم پایین

ا.ت:من آماده ام

جیهوپ: ا.ت منو تو اول میریم اونجا

ا.ت:اوک

با جیهوپ چند تا وسیله برداشتیم انگار که ماشین اسباب کشی زود راه افتاده بود


(پرش زمانی که رسید اونجا)

ا.ت چه خونه عیه لامصب

جیهوپ:مسخره نکن خونه به این قشنگی

ات: فقط بزرگه 😐

جیهوپ :جوجه رنگی اگه از حرف زدن خسته شدی بریم وسایل بچینیم

ا.ت:اوک

چند ساعت بعد مامان اینا اومدن کمک کردن خلاصه کلا خونه تمیز مرتب شده بود

م.ا:اتتتت جیهوپپپپ

ا.ت جیهوپ:بلهههه

م.ا: منو باباتون یه کاری برامون پیش آمده فردا صبح میایم خدافظ....

امشبم پارت 2مینویسم