فن فیک مایکی پارت۸
ویوی ا/ت:
وقتی وارد شهر بازی شدم خیلی برام وسیله هاش باحال بود چون هیچ وقت نشده بود به شهر بازی برم
انا:بچه ها اول کدوم رو بریم
مکس:فکر کنم اول با وسایل کوچیک شروع کنیم
میکاسا:موافقم آخر کار هم میریم چرخ و فلک
ا/ت:عام...بچه ها...من فکر کردم فقط قراره نگاه کنیم...من پولی همراه خودم ندارم آخه
میکاسا:غمت نباشه باباااا خودم پول بلیت هارو میدم
ا/ت:ا...اریگاتو
انا:عامممم...از اون وسیله شروع کنیم بهتره
میکاسا:موافقم بزنین بریمممممم
انا:باشه حالا نمیخواد مثل کارتون ها اینطوری بگی
مکس:یوهووووووو بریممممم
انا:...خدا شفاتون بده
بعد از یک ساعت:
با کل وسیله ها بازی کردیم فقط موند ترن هوایی و چرخ و فلک
با بچه ها سوار ترن هوایی شدین
انا پیش من جلو نشست و مکس پیش میکاسا پشت ما نشستن
انا:عام...ا/ت...ا..از ارتفاع...نمیترسی؟؟
ا/ت:نه چطور؟
انا:آخه الان که داره میره بالا من دارم میرینم تو خودمممم
ا/ت:بابا چیزی نمیشه هیجانی هست دیگههه نمیخواد بکشتت
بعد که ترن هوایی رسید بالا یهو رفت پایین
انا:عههههههههههههه(اربده تا ناموسسسس)
ا/ت:چه حالی میدهههههه(داد)
میکاسا:ماماننننننننننننن(یکم ترسیده اما اربدههه)
مکس:ایوللللللل(داد)
بعد از ترن هوایی:
ا/ت:حالت خوبه انا؟
انا:م..من...خوب..واععععع
میکاسا:چرا نگفتی اینقدر میترسی که الان داری بالا میاری
انا:....
مکس:دکتری چیزی نمیخوای بری
انا:بابا دکتر برا چیه فقط حالم بد شد
مکس:باوشه
بلیط گرفتیم و سوار چرخ و فلک شدیم
ا/ت:چه قشنگهههه
*نکته:اینجا الان شب بود و چراغای همه جا روشن بود
انا:خیلییییی
میکاسا:دلم نمیخواد در بیام از اینجاااا
مکس:قشنگه
انا:میگم بچه ها نظرتون چیه که یه دور دیگ
(بنگ)
ا/ت:...صدای چی بود؟
میکاسا:بزار ببینم...ب...ب...بو..
ا/ت:ب چی؟
میکاسا:بونتنننننن حمله کردههههه(با داد)
مکس:وایسا بینم چییییی؟
از شانس زیباشون وقتی داشتن میومدن پایین بونتن حمله کرد
انا:شتتتت...باید چه گوهی بخوریم پلیس خبر کنینننن
ا/ت:صب کن ببینم...اون...همون...مایکیهههه؟
چرخ و فلک رسید پایین:
میکاسا:ای توف تو شانسمون
مکس:بابا مهم نیست چیزی الان فقط مهم اینه که فرار کنیم
همه باهم داشتن به سمت ماشین میرفتن که...
مرض دارممممممم😊
وقتی وارد شهر بازی شدم خیلی برام وسیله هاش باحال بود چون هیچ وقت نشده بود به شهر بازی برم
انا:بچه ها اول کدوم رو بریم
مکس:فکر کنم اول با وسایل کوچیک شروع کنیم
میکاسا:موافقم آخر کار هم میریم چرخ و فلک
ا/ت:عام...بچه ها...من فکر کردم فقط قراره نگاه کنیم...من پولی همراه خودم ندارم آخه
میکاسا:غمت نباشه باباااا خودم پول بلیت هارو میدم
ا/ت:ا...اریگاتو
انا:عامممم...از اون وسیله شروع کنیم بهتره
میکاسا:موافقم بزنین بریمممممم
انا:باشه حالا نمیخواد مثل کارتون ها اینطوری بگی
مکس:یوهووووووو بریممممم
انا:...خدا شفاتون بده
بعد از یک ساعت:
با کل وسیله ها بازی کردیم فقط موند ترن هوایی و چرخ و فلک
با بچه ها سوار ترن هوایی شدین
انا پیش من جلو نشست و مکس پیش میکاسا پشت ما نشستن
انا:عام...ا/ت...ا..از ارتفاع...نمیترسی؟؟
ا/ت:نه چطور؟
انا:آخه الان که داره میره بالا من دارم میرینم تو خودمممم
ا/ت:بابا چیزی نمیشه هیجانی هست دیگههه نمیخواد بکشتت
بعد که ترن هوایی رسید بالا یهو رفت پایین
انا:عههههههههههههه(اربده تا ناموسسسس)
ا/ت:چه حالی میدهههههه(داد)
میکاسا:ماماننننننننننننن(یکم ترسیده اما اربدههه)
مکس:ایوللللللل(داد)
بعد از ترن هوایی:
ا/ت:حالت خوبه انا؟
انا:م..من...خوب..واععععع
میکاسا:چرا نگفتی اینقدر میترسی که الان داری بالا میاری
انا:....
مکس:دکتری چیزی نمیخوای بری
انا:بابا دکتر برا چیه فقط حالم بد شد
مکس:باوشه
بلیط گرفتیم و سوار چرخ و فلک شدیم
ا/ت:چه قشنگهههه
*نکته:اینجا الان شب بود و چراغای همه جا روشن بود
انا:خیلییییی
میکاسا:دلم نمیخواد در بیام از اینجاااا
مکس:قشنگه
انا:میگم بچه ها نظرتون چیه که یه دور دیگ
(بنگ)
ا/ت:...صدای چی بود؟
میکاسا:بزار ببینم...ب...ب...بو..
ا/ت:ب چی؟
میکاسا:بونتنننننن حمله کردههههه(با داد)
مکس:وایسا بینم چییییی؟
از شانس زیباشون وقتی داشتن میومدن پایین بونتن حمله کرد
انا:شتتتت...باید چه گوهی بخوریم پلیس خبر کنینننن
ا/ت:صب کن ببینم...اون...همون...مایکیهههه؟
چرخ و فلک رسید پایین:
میکاسا:ای توف تو شانسمون
مکس:بابا مهم نیست چیزی الان فقط مهم اینه که فرار کنیم
همه باهم داشتن به سمت ماشین میرفتن که...
مرض دارممممممم😊
۶.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.