به نام عشق
به نام عشق
PART 3
رفتم کنارش روی تخت نشستم
ملودی : تهیونگ ( آروم ) ، ته ته ، کیم تهیونگ ، بیبی بیر
که یکدفعه دستم رو گرفت انداخت رو تخت خودش اومد روم خیمه زد
ملودی : هی چیکار میکنی ؟؟
ته : کی بیبی بیر ؟ هان
ملو : خب معلومه تو دیگه
ته : که اینطور
شروع کرد به قلقلک دادنم
ملودی : بسه ( خنده ) وای دلم
ته خواست دوباره قلقکم بده
ملو : ته جیغ میزدم نکن
ته : باشه بزن
خواست قلقکم بده که یه جیغ بلند زدم ته از روم بلند شد سر و کله جیمین پیدا شد
جیمین : چیشده ؟؟؟ ( نگران )
ملو : ته اذیتم میکنه
جیمین : رو تخت چیکار میکنی مثلاً قرار بود تهیونگ رو بیدار کنی
به ته یه نگاه انداختم از ته بپرس
ته : منظورت چیه و فقط داشتم شوخی میکردم
ملو : اصلا اینطوری نبود جناب کیم
جیم : ته ؟؟!
ته : هیونگ ( اعتراض )
جیم : پاشین بیان غذا زود ( جدی )
___
ته دیگه باهام حرف نمیزد حتی یه نگاه هم بهم نمی انداخت که رفتم کنارش نشستم
ملو : ته ته
ته : ...
ملو : قهری ؟ آخه چرا
ته : ...
ملو : جواب بده
ته : من با آدم های بی جنبه حرفی ندارم
ملو : ته منم داشتم خوشی میکردم ولی تو و جیمین جدی گرفتین
ته : خب که چی
ملو : قهر نباش لطفاً
ته : ....
ملو : چطوری جبران کنم ؟
ته : فکر کنم با یه بغل بشه .
سریع بغلش کردم اونم بغلم کرد
ملو : دیگه قهر نیستی ؟
ته : نه
ملو : امروز لایو گروهی داریم به مناسبت کامبک
ته : بهتر بریم آماده شیم
ملو : آره بریم
_
لایو رو شروع کردیم ده دقیقه گذشته بود بچه ها مشغول صحبت کردن بودن منم تصمیم گرفتم کامنت ها رو بخونم
کامنت ها »»»
.... : اون دختره فقط یه هرزه اس
....: رزا هیچ استعدادی نداره اون اضافه اس
....:هر شب زیر یکی از اعضا میخوابه
..... : از اون دختر متنفرم
..... : خیلی چندشه
...... : چرا خود کشی نمیکنه
وکلی هیت دیگه ...
پر چشمام پر از اشک بود آخه چرا من که خیلی تلاش میکنم من که اشتباهی نکردم فقط میخوام رویایی که دارم رو زندگی کنم میخوام شغل مورد علاقه ام داشته باشم تهیونگ که کنارم نشسته بود متوجه ام شد تبلت رو از دستم گرفت وقتی هیت ها رو دید عصبی شد تبلت رو کنار گذاشت که نامجون برداشت نامجون بعد از دیدن هیت ها به نگاه نگران بهم نداخت من فقط سرم پایین بود و سعی میکردم اشکام نریزه بچه ها متوجه حالم شدن و به هر بهونه ای بود لایو رو قطع کردن سریع از اتاق خارج شدم و رفتم داخل دستشویی آب رو باز کردم که کسی نفهمه که گریه میکنم بعد از چند دقیقه صورتم شستم و رفتم داخل پذیرایی که بچه ها ساکت نشسته بودن بعد از اینکه منو دیدن تهیونگ اومد سمتم
ته : حالت خوبه
بغض اجازه نمیداد چیزی بگم
ملو : ...
هوسوک : میخوای برات هات چاکلت درست کنم
با سر گفتم نه
نامی : ملودی ، هوانگ ملودی... رزا
ملودی : ...
جین : بزار یه غذای خوشمزه برات بزارم بالا حال کنی
ملودی : ...
یونگی : میخوای برات گیتار بزنم آخه تو خیلی دوست داری
ملودی : ...
کوک : میخوای بریم بیرون حال و هوات عوض میشه
ملودی : ...
جیمین : میخوای فیلم ببینیم
ملودی : ...
ته : لطفاً یه چیزی بگو
ملو : من خوبم ... فقط میخوام بخوام همین
جین : اما ...
سریع رفتم داخل اتاقم
گوشیم رو از روی میز برداشتم و رفتم داخل اینستا زیر پست آخرم فقط هیت بود گوشیم رو پرت کردم
PART 3
رفتم کنارش روی تخت نشستم
ملودی : تهیونگ ( آروم ) ، ته ته ، کیم تهیونگ ، بیبی بیر
که یکدفعه دستم رو گرفت انداخت رو تخت خودش اومد روم خیمه زد
ملودی : هی چیکار میکنی ؟؟
ته : کی بیبی بیر ؟ هان
ملو : خب معلومه تو دیگه
ته : که اینطور
شروع کرد به قلقلک دادنم
ملودی : بسه ( خنده ) وای دلم
ته خواست دوباره قلقکم بده
ملو : ته جیغ میزدم نکن
ته : باشه بزن
خواست قلقکم بده که یه جیغ بلند زدم ته از روم بلند شد سر و کله جیمین پیدا شد
جیمین : چیشده ؟؟؟ ( نگران )
ملو : ته اذیتم میکنه
جیمین : رو تخت چیکار میکنی مثلاً قرار بود تهیونگ رو بیدار کنی
به ته یه نگاه انداختم از ته بپرس
ته : منظورت چیه و فقط داشتم شوخی میکردم
ملو : اصلا اینطوری نبود جناب کیم
جیم : ته ؟؟!
ته : هیونگ ( اعتراض )
جیم : پاشین بیان غذا زود ( جدی )
___
ته دیگه باهام حرف نمیزد حتی یه نگاه هم بهم نمی انداخت که رفتم کنارش نشستم
ملو : ته ته
ته : ...
ملو : قهری ؟ آخه چرا
ته : ...
ملو : جواب بده
ته : من با آدم های بی جنبه حرفی ندارم
ملو : ته منم داشتم خوشی میکردم ولی تو و جیمین جدی گرفتین
ته : خب که چی
ملو : قهر نباش لطفاً
ته : ....
ملو : چطوری جبران کنم ؟
ته : فکر کنم با یه بغل بشه .
سریع بغلش کردم اونم بغلم کرد
ملو : دیگه قهر نیستی ؟
ته : نه
ملو : امروز لایو گروهی داریم به مناسبت کامبک
ته : بهتر بریم آماده شیم
ملو : آره بریم
_
لایو رو شروع کردیم ده دقیقه گذشته بود بچه ها مشغول صحبت کردن بودن منم تصمیم گرفتم کامنت ها رو بخونم
کامنت ها »»»
.... : اون دختره فقط یه هرزه اس
....: رزا هیچ استعدادی نداره اون اضافه اس
....:هر شب زیر یکی از اعضا میخوابه
..... : از اون دختر متنفرم
..... : خیلی چندشه
...... : چرا خود کشی نمیکنه
وکلی هیت دیگه ...
پر چشمام پر از اشک بود آخه چرا من که خیلی تلاش میکنم من که اشتباهی نکردم فقط میخوام رویایی که دارم رو زندگی کنم میخوام شغل مورد علاقه ام داشته باشم تهیونگ که کنارم نشسته بود متوجه ام شد تبلت رو از دستم گرفت وقتی هیت ها رو دید عصبی شد تبلت رو کنار گذاشت که نامجون برداشت نامجون بعد از دیدن هیت ها به نگاه نگران بهم نداخت من فقط سرم پایین بود و سعی میکردم اشکام نریزه بچه ها متوجه حالم شدن و به هر بهونه ای بود لایو رو قطع کردن سریع از اتاق خارج شدم و رفتم داخل دستشویی آب رو باز کردم که کسی نفهمه که گریه میکنم بعد از چند دقیقه صورتم شستم و رفتم داخل پذیرایی که بچه ها ساکت نشسته بودن بعد از اینکه منو دیدن تهیونگ اومد سمتم
ته : حالت خوبه
بغض اجازه نمیداد چیزی بگم
ملو : ...
هوسوک : میخوای برات هات چاکلت درست کنم
با سر گفتم نه
نامی : ملودی ، هوانگ ملودی... رزا
ملودی : ...
جین : بزار یه غذای خوشمزه برات بزارم بالا حال کنی
ملودی : ...
یونگی : میخوای برات گیتار بزنم آخه تو خیلی دوست داری
ملودی : ...
کوک : میخوای بریم بیرون حال و هوات عوض میشه
ملودی : ...
جیمین : میخوای فیلم ببینیم
ملودی : ...
ته : لطفاً یه چیزی بگو
ملو : من خوبم ... فقط میخوام بخوام همین
جین : اما ...
سریع رفتم داخل اتاقم
گوشیم رو از روی میز برداشتم و رفتم داخل اینستا زیر پست آخرم فقط هیت بود گوشیم رو پرت کردم
۴.۴k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.