خیلی این پارت ناراحت کننده بود
♧گل خار دار ♧
✧فصل دوم ✧★⑧P★
___________________________________
و شروع به حرف زدن کردم اول با مامانم حرف زدم
+مامان دلم برات تنگ شده خیلی دلم میخواد دوباره موقع حرف زدن ببوسمت یعنی الان دختر کوچولوتو توی دنیا تنها ول کردی (اوه اشکم درومد😢) بیا دستمو بگیر با هم مثل قبلنا بریم خرید با هم کیک درست کنیم برام ازون موچی های مخصوص درست کنی که فقط خودت بلد بودی موهامو شونه کنی و برام ببافی (این آخریو با بغض گفت) بعد حرفامو به بابا گفتم
+بابایی دوباره بیا با هم فیلم ببینیم دستتو بکش رو موهام با هم بریم زیر همون درخت گردویی که خودمون با هم کاشتیم اون درخت روشت کرد و هنوز زندسو سبزه ولی تو دیگه سبز نیستی بابایی تو مدرسه دیگه با خودم نمیگم وقتی تعطیل شدم میرم خونه و بابا رو محکم بغل میکنم تو مدرسه یورا اذیتم میکنه (ادمین در حال گریه 😭) آسمونم مثل من گریش گرفت و شروع به باریدن کرد یهو یه دختر از جلوم رد شد اهمیت ندادم و همین جوری به حرف زدن ادامه دادم خب اینجا قبرستون پره آدمه وقتی چند قدم دور شد سریع اومد جلوم وایساد سرمو بردم بالا یه لباس سفید تنش بود و مثل یه روح میتونستم ازش اون برو ببینم رو هوا بود تقریبا 15 سانت با زمین فاصله داشت دستش شکسته بود و یه گل رز آبی تو دستش بود خب گل رز آبی گل مورد علاقم بود وقتی به صورتش نگاه کردم شوکه شدم صورتش زخمی بود یکم که دقت کردم دیدم.....
(برین تو خماری راستش این پارت خیلی ناراحت کننده بود اشکم درومد شما چطور ناراحت شدین؟🙃)
✧فصل دوم ✧★⑧P★
___________________________________
و شروع به حرف زدن کردم اول با مامانم حرف زدم
+مامان دلم برات تنگ شده خیلی دلم میخواد دوباره موقع حرف زدن ببوسمت یعنی الان دختر کوچولوتو توی دنیا تنها ول کردی (اوه اشکم درومد😢) بیا دستمو بگیر با هم مثل قبلنا بریم خرید با هم کیک درست کنیم برام ازون موچی های مخصوص درست کنی که فقط خودت بلد بودی موهامو شونه کنی و برام ببافی (این آخریو با بغض گفت) بعد حرفامو به بابا گفتم
+بابایی دوباره بیا با هم فیلم ببینیم دستتو بکش رو موهام با هم بریم زیر همون درخت گردویی که خودمون با هم کاشتیم اون درخت روشت کرد و هنوز زندسو سبزه ولی تو دیگه سبز نیستی بابایی تو مدرسه دیگه با خودم نمیگم وقتی تعطیل شدم میرم خونه و بابا رو محکم بغل میکنم تو مدرسه یورا اذیتم میکنه (ادمین در حال گریه 😭) آسمونم مثل من گریش گرفت و شروع به باریدن کرد یهو یه دختر از جلوم رد شد اهمیت ندادم و همین جوری به حرف زدن ادامه دادم خب اینجا قبرستون پره آدمه وقتی چند قدم دور شد سریع اومد جلوم وایساد سرمو بردم بالا یه لباس سفید تنش بود و مثل یه روح میتونستم ازش اون برو ببینم رو هوا بود تقریبا 15 سانت با زمین فاصله داشت دستش شکسته بود و یه گل رز آبی تو دستش بود خب گل رز آبی گل مورد علاقم بود وقتی به صورتش نگاه کردم شوکه شدم صورتش زخمی بود یکم که دقت کردم دیدم.....
(برین تو خماری راستش این پارت خیلی ناراحت کننده بود اشکم درومد شما چطور ناراحت شدین؟🙃)
۵.۱k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.