پارت ۱۸ : موچی منو قسم نخور مرتیکه

@ چی گفتییییییییی سوگورو ؟؟؟؟؟
=*واتتتتتتتتت ده فاک این از کجات در اومد*
○نه نه منظور من این نبود...
@ پس چی بود ؟؟؟😡😡😡😡😡
○ راستش من ..... من ... از ..خواهرت...خو..____
@ *ببند ببینم تو جدی جدی عاشق امیکویی؟؟؟؟*
○ ا..ر..ه*
@ خفه میکنمت سوگورو ***
= اههههه جفتتون ساکت شید ببینم ...
((با دادی که زدم کل پاساژ تو سوکوت عظیمی فرا گرفت ))
((جمع کنید خودتونه ))
**با تو ام ساتورو آروم باش ببینم سوگورو چی میگه !!! **
[[خب حالا آروم باش سوگورو درست و واضح بگو چی میگی]]
[[○ راستش من خیلی وقته از خوشم اومده ولی بخاطر اینکه ساتورو جرم نده
چیزی نگفتم و اینکه _____]]
=قبوله
○ چی قبوله ؟
باهات فردا **ساعت ۶ توی همین کافه قرار میزارم بدون اینکه ساتورو بیای **
@ اه امیکو من نیام ..
= به نظرت باید بیای *
*با یه قیافه جدی نگاه کردم بهش *
@ نه نباید بیام..
= آفرین 😊
○ کاملا قرمز شدم گفتم :
تا فردا خداحافظ...
= وایسا کجا ؟😈😈
ساتورو باهات کار داره ...
فعلا من رفتم
خوش بگذره بهتون 🤣🤣🤣🤣
=**ساتورو هر بلایی خواستی سرش بیار فقط صورتشو نزن چون نمی خوام فردا کبود بیاد سر قرار**
دست و پاش هم نشکن **
○ ولی آخه امیکو ..
**ساکت وقتی خواهر حرف میزنه خفه میشی
فهمیدی یا نه **
@ اول صحبتمون چی گفتی ؟؟ [یادت میاد خوب فکر کنی کاملا یادت میاد]
○ ساتورو غلت کردم**
○ میرزا قاسمی مامانم قسم از دهنم در رفت .........🥵
@ منم قرار از دستم در بره تو رو بکشم
○ نه جان موچیت منو نکش
@ موچی منو قسم نخور شتر
موچی حرمت داره 🤬🤬🤬🤬🤬
@ حرف دهنت رو بفهم 😡😡😡😡