ف۲ پ ۲۷
ف۲ پ ۲۷
......
انیس داخل ماشین در حال هک دوربینا بود
+ انیس در چه حالی؟
+ وصل شدم میتونم ببینمتون
+ ارورا؟
ارورا درحالی که رو موتورش بود جواب داد
+ اره دارم مهمونا رو میبینم
+ خوبه پس....داخل میشم
.....یونا دست ادوارد رو گرفت و وارد سالن شدن فضا زیبا... اروم وشلوغ بود نفس عمیقی کشید باید حواسشون به نقشه باشه
.......
اعضا از ماشین پیاده شدن و سمت در حرکت کردن ...
انیس با دیدنشون تعجب کرد اما چیزی به یونا نگفت
+ ارورا مراقب باش اونا اینجان
+ کور که نیستم میبینمشون
_ خوبه حواست بهمون هست
ارورا با ترس برگشت که یونگی رو دید
+ توووو
.......
مادمازل پشت اعضا وار شد و به نامجون خورد
_ هعی
* ببخشید
نامجون لبخندی زد
_ مشکلی نداره
........
یونا به اطراف نگا میکرد که شرابی جلوش قرار گرفت
+ این چیه؟
_ بخور اینجا نیومدیم که به خودمون سخت بگیرین
یونا با گرفتن شراب دوباره به اطراف نگاه کرد که اعضا رو دید
+ شت
ادوارد به اطراف نگاه کرد
_ چیشده ؟
+ اونا چرا.....
صدای بلند گو جلوی حرف یونا رو گرفت
= خواهشن همه بشینن
یونا به اجبار همراه با ادوارد سمت میز حرکت کرد
........
تهیونگ با دقت به دختر روبروش نگا کرد به نظر آشنا میومد خاست بره سمتش که کوک دستش رو روی شونش گذاشت
_ بیا بریم بشینیم معامله الانه که شروع شه
تهیونگ سرش رو تکون داد و سمت میز رفت کوک نگاهی به دختر کرد قطعا اون یونا بود
_ به نظر میاد واسه چیزی اینجایی ....ولی حیف قرار نیست بهش برسی
کوک پوزخندی زد و پیش اعضا رفت
..........
ارورا با سرعت از بین ماشینا رد میشد
+ ولت نکرده؟
+ نه
ارورا به پشت سرش نگا کرد و دوباره ماشین یونگی رو دید ...یونگی با پوزخند گاز داد
_ افرین همینطور فاصله بگیر موش کوچولو
سیگارش رو روی دهنش قرار داد و کمی ازش کشید
_ آخرش که خسته میشی
.......
جیمین به گوشیش نگا کرد
_ هی جیمین من افتادم دنبال یکی از اعضای یونا اون باید تو مهمونی باشه
با این پیام جیمین نگاهی به اطراف کرد اما....کسی رو ندید
= میریم سراغ معامله اول .....سنگ اِریس
.........
مادمازل با لبخند تکیه داد و به قیمت هایی که گفته میشد گوش کرد
+ امید وارم الکی اینجا نیومده باشم
......
انیس داخل ماشین در حال هک دوربینا بود
+ انیس در چه حالی؟
+ وصل شدم میتونم ببینمتون
+ ارورا؟
ارورا درحالی که رو موتورش بود جواب داد
+ اره دارم مهمونا رو میبینم
+ خوبه پس....داخل میشم
.....یونا دست ادوارد رو گرفت و وارد سالن شدن فضا زیبا... اروم وشلوغ بود نفس عمیقی کشید باید حواسشون به نقشه باشه
.......
اعضا از ماشین پیاده شدن و سمت در حرکت کردن ...
انیس با دیدنشون تعجب کرد اما چیزی به یونا نگفت
+ ارورا مراقب باش اونا اینجان
+ کور که نیستم میبینمشون
_ خوبه حواست بهمون هست
ارورا با ترس برگشت که یونگی رو دید
+ توووو
.......
مادمازل پشت اعضا وار شد و به نامجون خورد
_ هعی
* ببخشید
نامجون لبخندی زد
_ مشکلی نداره
........
یونا به اطراف نگا میکرد که شرابی جلوش قرار گرفت
+ این چیه؟
_ بخور اینجا نیومدیم که به خودمون سخت بگیرین
یونا با گرفتن شراب دوباره به اطراف نگاه کرد که اعضا رو دید
+ شت
ادوارد به اطراف نگاه کرد
_ چیشده ؟
+ اونا چرا.....
صدای بلند گو جلوی حرف یونا رو گرفت
= خواهشن همه بشینن
یونا به اجبار همراه با ادوارد سمت میز حرکت کرد
........
تهیونگ با دقت به دختر روبروش نگا کرد به نظر آشنا میومد خاست بره سمتش که کوک دستش رو روی شونش گذاشت
_ بیا بریم بشینیم معامله الانه که شروع شه
تهیونگ سرش رو تکون داد و سمت میز رفت کوک نگاهی به دختر کرد قطعا اون یونا بود
_ به نظر میاد واسه چیزی اینجایی ....ولی حیف قرار نیست بهش برسی
کوک پوزخندی زد و پیش اعضا رفت
..........
ارورا با سرعت از بین ماشینا رد میشد
+ ولت نکرده؟
+ نه
ارورا به پشت سرش نگا کرد و دوباره ماشین یونگی رو دید ...یونگی با پوزخند گاز داد
_ افرین همینطور فاصله بگیر موش کوچولو
سیگارش رو روی دهنش قرار داد و کمی ازش کشید
_ آخرش که خسته میشی
.......
جیمین به گوشیش نگا کرد
_ هی جیمین من افتادم دنبال یکی از اعضای یونا اون باید تو مهمونی باشه
با این پیام جیمین نگاهی به اطراف کرد اما....کسی رو ندید
= میریم سراغ معامله اول .....سنگ اِریس
.........
مادمازل با لبخند تکیه داد و به قیمت هایی که گفته میشد گوش کرد
+ امید وارم الکی اینجا نیومده باشم
۸.۲k
۲۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.