پارت (۱۳) دخترک عاشق و مافیای خشن
از زبان ا.ت
من و کوک رفتیم ب سمت اتاق ک کوک من و هول داد توی اتاق و خودش هم اومد و پشت سرش درو قفل کرد و هی ب من نزدیک میشد و منم عقب میرفتم ک ب دیوار خوردم
× بیب چیکار کردی ؟
+ چ..چیکار میتونم بکنم
× با این بدنی ک داری چ کارا ک نمیتونی بکنی اون پایین نگا ببین چیکار کردی بیب
ب پایین نگا کردم ک دیدم کوک تحریک شده بود و من خاک تو سر یادم رفته بود
× بزرگ شده مگه نه باید تاوان کاری ک کردی رو پس بدی بیب
+ کوک لوطفا اصن حال ندارم ولم کن بزار برم
× نه نمیزارم حالا هم خودت لباساتو درمیاری یا من ؟
+ کوک من نمیخو....
کوک لباس ا.ت و درآورد و اون و پرت کرد روی تخت روش خیمه زد و خیلی خشن اونو میبوسید ک از لباش بلاخره دل کند و رفت سراغ ترقوه و سینه های ا.ت اول روی سینه هاش کیص مارک گذاشت و سرشو برد بین سینه ی ا.ت و سینه هاشو بوسید رفت پایین تر رسید ب پوصی ا.ت و اونو خورد و بعدش میخواست دیکشو وارد ا.ت کنه ک یهو در زدن
× فاک آخه چرا الان *کمی داد
+ اینگارخدا خیلی دوسم داره
× بلع کیه چی میخوای ؟ *داد
؟ آقا هیونگاتون اومدن پایین منتظرن
× باشه الان میایم
کوک دوباره میخواست ب کارش ادامه بده ک ا.ت دست کوک و گرفت
+ کوک لوطفا هیونگات منتظرن بزارش واسه امشب
× اوکی ولی یادت نره ک خودت گفتی امشب
+ باشه یادم نمیره
× بیب پاشو لباساتو بپوش
+ باشه عزیزم
ا.ت و کوک لباساشون و پوشیدن ا.ت داشت موهاشو جلوی آینه درست میکرد ک کوک از پشت بغلش کرد
× ا.ت عشقم زود باش چندتا مزاحم انگل اون پایین منتظرن
+ اینا اصلا مزاحم نیستن اتفاقا خیلی هم ب موقع رسیدن *خنده
× عههه؟
کوک سرش و برد توی گردن ا.ت ی کیص مارک کاشت
× عاشق خنده هاتم بیب
+ منم همینطور بیا بریم بقیه پایین منتظرن
من و کوک رفتیم ب سمت اتاق ک کوک من و هول داد توی اتاق و خودش هم اومد و پشت سرش درو قفل کرد و هی ب من نزدیک میشد و منم عقب میرفتم ک ب دیوار خوردم
× بیب چیکار کردی ؟
+ چ..چیکار میتونم بکنم
× با این بدنی ک داری چ کارا ک نمیتونی بکنی اون پایین نگا ببین چیکار کردی بیب
ب پایین نگا کردم ک دیدم کوک تحریک شده بود و من خاک تو سر یادم رفته بود
× بزرگ شده مگه نه باید تاوان کاری ک کردی رو پس بدی بیب
+ کوک لوطفا اصن حال ندارم ولم کن بزار برم
× نه نمیزارم حالا هم خودت لباساتو درمیاری یا من ؟
+ کوک من نمیخو....
کوک لباس ا.ت و درآورد و اون و پرت کرد روی تخت روش خیمه زد و خیلی خشن اونو میبوسید ک از لباش بلاخره دل کند و رفت سراغ ترقوه و سینه های ا.ت اول روی سینه هاش کیص مارک گذاشت و سرشو برد بین سینه ی ا.ت و سینه هاشو بوسید رفت پایین تر رسید ب پوصی ا.ت و اونو خورد و بعدش میخواست دیکشو وارد ا.ت کنه ک یهو در زدن
× فاک آخه چرا الان *کمی داد
+ اینگارخدا خیلی دوسم داره
× بلع کیه چی میخوای ؟ *داد
؟ آقا هیونگاتون اومدن پایین منتظرن
× باشه الان میایم
کوک دوباره میخواست ب کارش ادامه بده ک ا.ت دست کوک و گرفت
+ کوک لوطفا هیونگات منتظرن بزارش واسه امشب
× اوکی ولی یادت نره ک خودت گفتی امشب
+ باشه یادم نمیره
× بیب پاشو لباساتو بپوش
+ باشه عزیزم
ا.ت و کوک لباساشون و پوشیدن ا.ت داشت موهاشو جلوی آینه درست میکرد ک کوک از پشت بغلش کرد
× ا.ت عشقم زود باش چندتا مزاحم انگل اون پایین منتظرن
+ اینا اصلا مزاحم نیستن اتفاقا خیلی هم ب موقع رسیدن *خنده
× عههه؟
کوک سرش و برد توی گردن ا.ت ی کیص مارک کاشت
× عاشق خنده هاتم بیب
+ منم همینطور بیا بریم بقیه پایین منتظرن
۱۴.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.