♡مافیا ددی من♡
♡مافیا ددی من♡
Part 4
اونجور که اقای جئون گفته دلار ها داخل یک کارخونه قدیمی هست ما از دور دیدیم که چند نفر جلوی در وایسادن پس برای همین به پشت کارخونه رفتیم
من خواستم از کنار دیوار ها به سمت در ورودی که ببینم چند نفر هستند
(از زبان جونگ کوک)
منم پشت سرش بودم و یک ذره زیادی نزدیکش وابسادم ولی اون نمی دونست
(از زبان ا/ت )
دیدم که چهار نفر جلوی در وایسادن و وقتی که پشم رو کردم که دوباره به سمت پشت کارخونه برم اون اتفاقی که نباید بیوفته افتاد
من لبامون بهم خورد
(از زبان جونگ کوک)
لباش طعم خاصی داشت و دوست داشتم از حسی که داشتم تا ابد همراهم باشه
(از زبان ا/ت)
حس خیلی خوبی بود و بدن قفل بود و نمی تونستم حرکت کنم ولی بعد چند ثانیه ازش جدا شدم
و جونگ کوک ازم معذرت خواهی کرد و قرار شد دربارش با کسی حرف نزنیم ...
حمایت...... 💜
Part 4
اونجور که اقای جئون گفته دلار ها داخل یک کارخونه قدیمی هست ما از دور دیدیم که چند نفر جلوی در وایسادن پس برای همین به پشت کارخونه رفتیم
من خواستم از کنار دیوار ها به سمت در ورودی که ببینم چند نفر هستند
(از زبان جونگ کوک)
منم پشت سرش بودم و یک ذره زیادی نزدیکش وابسادم ولی اون نمی دونست
(از زبان ا/ت )
دیدم که چهار نفر جلوی در وایسادن و وقتی که پشم رو کردم که دوباره به سمت پشت کارخونه برم اون اتفاقی که نباید بیوفته افتاد
من لبامون بهم خورد
(از زبان جونگ کوک)
لباش طعم خاصی داشت و دوست داشتم از حسی که داشتم تا ابد همراهم باشه
(از زبان ا/ت)
حس خیلی خوبی بود و بدن قفل بود و نمی تونستم حرکت کنم ولی بعد چند ثانیه ازش جدا شدم
و جونگ کوک ازم معذرت خواهی کرد و قرار شد دربارش با کسی حرف نزنیم ...
حمایت...... 💜
۶.۳k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.