magical land
part¹³
هانا:حتی فهمم کیه اونو برگزیده دونستم همسر آینده پادشاه خوناشام کسی نیست جز پارک جیمین دست بزنین به افتخارش
جیمین:هه؟ چی من که نفهمیدم چرا من "تعجب"
هانا:چون خیلی کیوت و نازی
کوک:تمام شد خیلی تاثیر گذار بود
جیمین:بعد ما نمیتوانیم چیزی بگیم
یونا:چی؟
جیمین:ما نمیتوانیم نظر خودمونو بگیم
هانا:یه حرف کوچولو
یونگی و جیمین:مخالفم "پوکر"
هانا:خب به یه ورم مهم منم که اوکیم
سوهو:ولی جیمین تو از زدن پسر دشمن ما ناراحت نشدی
جیمین:خیر الان اومدن چیزی بگن
ملکه مار:واقعا ببخشید که با شما دشمنی کردیم میشه صلح کنیم
دان ته:ببخشید
سوا:پسر خودمی و منم قلب مهربونی دارم میگم اوک سوهو تو چی
سوهو:منم اوکیم
جیمین:سوال خیلی بزرگ اینا مگه خوناشام نیستن
ته:خب
جیمین:پس چرا وقتی خون میبینن واکنشی نشون نمیدن
سوا:پسرم تحمل میکنن
جیمین:خب اگر یه زمانی دیگه تحمل نکنن چی میشه
سوهو:به اون فرد حمله میکنن و خون بدنشو تا لحظه مرگ میمکن
جیمین:کیش کیش از من دورشین من خودمو دوست دارم"خنده"
کوک:ادم باش رفیق تو الان رسماً همسر یه خوناشامی
جیمین:کی گفته تو مدرک بیار
هانا:من گفتم
جیمین:اصلا مگه قرار نبود با اون اسمش رو یادم رفت ازدواج کنه"کیوت'
جینا:چو مارا"خنده"
مارا:چیه کارم داشتی
جینا:نه جیمین اسمتو یادش رفته بود
لارا:ولی هانا بهترین نفر رو رد کردی
هانا:منظورت دخترته
لارا:اره اون هم کیوته هم خوشگل
هانا:والا اینا ویژگی های جیمینه
کوک:یه سوال ملکه روباه شما چرا چیزی نمیگین
ملکه روباه:چون من هنوز میخوام بچه هام پیشم باشن و اگر این دوتا ازدواج کنن شرم خاندانمون میره زیر سوال
سوا:سوک هون شیطونه سوک کیونگ چی
ملکه روباه:در حقیقت سوک هون ارومه و سوک کیونگ خیلی شیطونه
سوهو:نه خیلی ارومه ولی
ملکه روباه:ازادین
سوک هون:من میخوام همینجا بمونم
سوک کیونگ:ازاد شدم هار هار هار
جیمین:میای بازی
سوک کیونگ :چه بازیی
جیمین:خودمم نمیدونم
سوک کیونگ:بیا اینجا یه بازی میکنیم حالا
ته:اهان یادم رفت تو چرا دیروز این خرگوشو دوباره دادی من
کوک:چون مامانم نزاشت ببرم خونه دادم تو مرسی که نگش داشتی
سوک کیونگ:نظرت
جیمین:من میزنم پشت کمرش تو بیا برو زاویه رو درست کن
سوک کیونگ:حله چشماته
جیمین:به به چه هوای خوبی "زد پشت کمر کوک"
سوک کیونگ:خب تو دستت رو بزار دور کمر این توهم دستتو بزار دور گردن این حالا یکم بهم نزدیک بشین و تمام"ذوق"
جیمین:واو
کوک:هوی چیه جیمین
جیمین:من اوکیم
کوک:پس تا نزدمت کرم نریز
جیمین:تا نزدمت کرم نریز"اداشو در اورد"
جینا:چه باحال
کوک:گگگگگگگگگ
یونا:دوباره
جینا:سوک کیونگ گوش کن الان چی میگه
جیمین:ببند........شیبال توت شیرموز خر"غرغر-در حال رفتن"
یونا:ا
هانا:حتی فهمم کیه اونو برگزیده دونستم همسر آینده پادشاه خوناشام کسی نیست جز پارک جیمین دست بزنین به افتخارش
جیمین:هه؟ چی من که نفهمیدم چرا من "تعجب"
هانا:چون خیلی کیوت و نازی
کوک:تمام شد خیلی تاثیر گذار بود
جیمین:بعد ما نمیتوانیم چیزی بگیم
یونا:چی؟
جیمین:ما نمیتوانیم نظر خودمونو بگیم
هانا:یه حرف کوچولو
یونگی و جیمین:مخالفم "پوکر"
هانا:خب به یه ورم مهم منم که اوکیم
سوهو:ولی جیمین تو از زدن پسر دشمن ما ناراحت نشدی
جیمین:خیر الان اومدن چیزی بگن
ملکه مار:واقعا ببخشید که با شما دشمنی کردیم میشه صلح کنیم
دان ته:ببخشید
سوا:پسر خودمی و منم قلب مهربونی دارم میگم اوک سوهو تو چی
سوهو:منم اوکیم
جیمین:سوال خیلی بزرگ اینا مگه خوناشام نیستن
ته:خب
جیمین:پس چرا وقتی خون میبینن واکنشی نشون نمیدن
سوا:پسرم تحمل میکنن
جیمین:خب اگر یه زمانی دیگه تحمل نکنن چی میشه
سوهو:به اون فرد حمله میکنن و خون بدنشو تا لحظه مرگ میمکن
جیمین:کیش کیش از من دورشین من خودمو دوست دارم"خنده"
کوک:ادم باش رفیق تو الان رسماً همسر یه خوناشامی
جیمین:کی گفته تو مدرک بیار
هانا:من گفتم
جیمین:اصلا مگه قرار نبود با اون اسمش رو یادم رفت ازدواج کنه"کیوت'
جینا:چو مارا"خنده"
مارا:چیه کارم داشتی
جینا:نه جیمین اسمتو یادش رفته بود
لارا:ولی هانا بهترین نفر رو رد کردی
هانا:منظورت دخترته
لارا:اره اون هم کیوته هم خوشگل
هانا:والا اینا ویژگی های جیمینه
کوک:یه سوال ملکه روباه شما چرا چیزی نمیگین
ملکه روباه:چون من هنوز میخوام بچه هام پیشم باشن و اگر این دوتا ازدواج کنن شرم خاندانمون میره زیر سوال
سوا:سوک هون شیطونه سوک کیونگ چی
ملکه روباه:در حقیقت سوک هون ارومه و سوک کیونگ خیلی شیطونه
سوهو:نه خیلی ارومه ولی
ملکه روباه:ازادین
سوک هون:من میخوام همینجا بمونم
سوک کیونگ:ازاد شدم هار هار هار
جیمین:میای بازی
سوک کیونگ :چه بازیی
جیمین:خودمم نمیدونم
سوک کیونگ:بیا اینجا یه بازی میکنیم حالا
ته:اهان یادم رفت تو چرا دیروز این خرگوشو دوباره دادی من
کوک:چون مامانم نزاشت ببرم خونه دادم تو مرسی که نگش داشتی
سوک کیونگ:نظرت
جیمین:من میزنم پشت کمرش تو بیا برو زاویه رو درست کن
سوک کیونگ:حله چشماته
جیمین:به به چه هوای خوبی "زد پشت کمر کوک"
سوک کیونگ:خب تو دستت رو بزار دور کمر این توهم دستتو بزار دور گردن این حالا یکم بهم نزدیک بشین و تمام"ذوق"
جیمین:واو
کوک:هوی چیه جیمین
جیمین:من اوکیم
کوک:پس تا نزدمت کرم نریز
جیمین:تا نزدمت کرم نریز"اداشو در اورد"
جینا:چه باحال
کوک:گگگگگگگگگ
یونا:دوباره
جینا:سوک کیونگ گوش کن الان چی میگه
جیمین:ببند........شیبال توت شیرموز خر"غرغر-در حال رفتن"
یونا:ا
۴.۵k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.